متن هاشوردرهاشور
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات هاشوردرهاشور
آی ی ی مردم!
به آیه های کدام پیامبرِ کاذب
دل بسته اید؟!
که،
از عشق روی گردانید!؟
...
مگر فراموشتان شده ست
پیامبران راستین،
عاشق بودند!
سعید فلاحی(زانا کوردستانی)
خون را بر برف دید
چه جای گریه
کودکی که بره ها را دوست می داری؟
زمستان
سُرسُره می سازد
گوسفند از گلوی گرگ
پایین می رود
سعید فلاحی(زانا کوردستانی)
حکم می دهد اسفند:
--گیسوانت در بند بماند!
فروردین اما،،،
تردید می کند.
...
نومیدی؛
چیز بدی ست...
می دانم،
می دانم
هیچ اردیبهشتی\
عطر گیسوانت را
آزاد
نخواهد
کرد!
سعید فلاحی (زانا کوردستانی)
شعرهایم را،،،
مُثله کردم وُ،
به آتش انداختم...
...
تو اما؛
ابراهیم بودی که،
از شعله و دود-
به پا خواستی!
لیلا طیبی (رها)
حالا؛
تمام روز\
موهای سیاه تنهایی را
--شانه می کنم،
و به ناخن های کبودش
--لاک می زنم!
تا پلشتی هایش را
فراموش کنم!
لیلا طیبی (رها)
هاشور در هاشور ۱۱۱
دلم،،،
برایت خیلی تنگ می شود...
ناخود آگاه،
شماره ات را می گیرم اما،
هیچ وقت جواب نمی دهی!
...
نمی دانم،،،
نمی دانم\
شاید پیش خدا
تلفن را پاسخ دادن،
--قدغن باشد!؟
سعید فلاحی (زانا کوردستانی)