سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
این جای خالی که تو سینم هستقبلا ی روزی جای قلبم بود......
از سینه...ھر نفس ...که برآید ھواے توست...️️️...
جانشین تو در این سینه خداوند نشد...
از فاصله ها خسته، محتاج به آغوشمباید تو بلد باشی، بر سینه فشردن را...
بزرگی جهان را بیخیال،من آن چند وجبی درون سینه اَت را طلبه اَم...
دوبرگ/روی نوک سینه ی پاییز/باد دست بردار نیست...
ناله را هر چند می خواهم که پنهان بر کشمسینه می گوید که من تنگ آمدم فریاد کن...
قلبی با سربر قفس سینه کوفت!باز صدای پای تو می آید...
همچو فرهاد بود کوه کنی پیشه ی ماکوه ما سینه ی ما ناخن ما تیشه ی ما...
غرق غمدلم به سینه می تپدبا تو بی قرار و بی تو بی قرار......
هر کسی در دل من جای خودش را داردجانشین تو در این سینه خداوند نشد...
چیست که عالم به فغان آمده تا مه ماتم به میان آمدهبر سر و بر سینه زن...