سایه؛ وام دارِ پناهِ تو است.
معنیِ عشق هم؛ نگاهِ تو است.
شیمارحمانی...
دستِ باران؛
شانه می زد گیسوانِ نازِ بید
بید لرزید،
عشق خندید،
...،
حادثه آمد پدید....
باران حسود بود
و
ایوان؛ کَم طاقت
اطلسی دِق مرگ شد...
باز؛
دیدم مرگِ یک پنجره را
ناگَه از خواب پریدم؛
باران آمد....
آب بودند و خاک
سازشان ناکوک اما؛
گِل شدند....