از خطِ قرمز روی پیشانی / تا آرزوی کنجِ انباری / ما بغضِ مادرزادِ هم بودیم / در بندِ پوتین های اجباری... «آرمان پرناک»
آرزوهای سوخته ات را فریاد می کشم، آه، ای کودکی من! لیلا طیبی (صحرا)
ارزوهای سوخته/نالهِ مرگ/اسمان سیاه/ابرها نا بارور/خون در راه است /مار به لانهها افتاده /راه گم گشته/پرِ پرستوها خونین است/سکوت بوی تعفن میدهد .