بی صورت او مجلس ما را نمکی نیست
هیچ هیچست این همه هیچست و بس
یه فراموشیِ عمیق،نیازمه!
سلام بر تو که روی تو روشنایی ماست
مرا بوسیدی و پاییز من هم شد تماشایی!
شهر بی یار مگر ارزش دیدن دارد
قلم نوشت کاغذ گریست از غم نگارنده...
نور دو دیده منی دور مشو ز چشم من
ور در لطف ببستی در اومید مبند
بهر آرام دلم نام دلارام بگو
آدمای موقتی، زخمای ابدی :)
ای آنکه نرفتی دمی از یاد کجایی؟
وقتی به یکی دست میدی ب بقیه پا نده با تشکر.
جهان بی عشق چیزی نیست جز تکرار یک تکرار
دوست دارم، همین
امان از روزی که یه دو هزاری فکر کنه تراوله !
کجای جهان بگذارمت تا زیباتر شود آن جا ؟
مرا دردی است دور از تو، که نزد توست درمانش
بخند که جوانه کنم، ریشه بدهم،سبز شوم!
تو غمگین ترین رویای منی....!
چرخیدن من دور تو گرداب خودم شد
من نیست ترین هست جهانم
چه باشد عاشقی؟ خود را به غم ها مبتلا کردن
چشم بد از روی خوبت دور باد