برگردان شعر کوردی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات برگردان شعر کوردی
زمانی که تو را می بوسم
اناری از حسادت پوست می تَرکاند
گُلی از شوق آفتاب شکوفا می شود
ابری آسمان را می پوشاند
همه ی این ها
برای رسیدن دو عاشق ست
زیر یک سقفِ پُر از مهربانی...
شعر: سولین عبدالله
ترجمه: زانا کوردستانی
تو بخند تا باغچه
بە جای گُل
شکوفا بە تو بشود.
شعر: سولین عبدالله
ترجمه: زانا کوردستانی
صد بار فراموشت کردم،
اما تو بازگشتی...
دل می گوید:
- هرچه عقل بفرماید.
شعر: سولین عبدالله
ترجمه: زانا کوردستانی
تو نە عطرفروشی و
نه باغبان.
دختری ی و،
وقتی که از خانه بیرون می زنی،
از شهر رایحه ی گُل بلند می شود.
شعر: سولین عبدالله
ترجمه: زانا کوردستانی
چقدر آزار دهنده اند
آنهایی که
جلوی چشمانمان می روند و
اما در دلمان نه...
شعر: سولین عبدالله
ترجمه: زانا کوردستانی
از روزی می ترسم
که سرم را بر روی سینه ات بگذارم
و تپش قلبت برای من نباشد.
شعر: سولین عبدالله
ترجمه: زانا کوردستانی
دل من،
کتابی دستنویس ممنوعه ست!
که هیچ انتشاراتی
مرحمتی برای چاپش نمی کند...
شعر: مهدی صالح
ترجمه: زانا کوردستانی
او،
هر روز، صبح زود
زندگی را بیدار می کند و
معنایی ژرف به آن می بخشد.
شعر: مهدی صالح
ترجمه: زانا کوردستانی
ترس دارم که روزی دروازه های عشقت را بر رویم ببندی
و در محبس تنهایی زندانی ام کنی!
آخر چگونه دلت می آید مرا تنها بگذاری
با چشمانی پر از اشک و آب؟!
شعر: چیا هلگورد
ترجمه به فارسی:زانا کوردستانی
امشب از فراقت پر از درد و غصه ام
عطر تنهایی از جان و روحم برپاست
بیناز تو را می خواهد تا که به آغوشم بگشی
تا بعد از عمری سرگردانی، نفسی به آرامش برآورم
شعر: چیا هلگورد
ترجمه به فارسی: زانا کوردستانی
اکنون ضربان قلب شیدایم
همچون قلب تو شنیدنی ست
ولی آنقدر فاصله مابین ما هست که
دل من عاشق توست و
دل تو هم خبر ندارد این جنون را...
شعر: چیا هلگورد
ترجمه به فارسی: زانا کوردستانی
آه! ای عشق کمکم کن!
که به یارم برسم
چنان دشتی تشنه ی نم نم باران
باید یا من به یارم برسم
یا که یار به من!
یا که هر دوی ما بمیریم و به پایان برسیم.
شعر: چیا هلگورد
ترجمه به فارسی: زانا کوردستانی
از برای تو، دست از دنیا کشیدم
تو نیز دست از من کشیدی!
بد جور باختم!
اکنون نه تو را دارم، نه دنیا را...
شعر: چیا هلگورد
ترجمه به فارسی: زانا کوردستانی
خیلی دلتنگتم،
اما جرأت نمی کنم نامه ای برایت بفرستم!
می ترسم تو مرا نخواهی و از من بیزار شوی...
شعر: چیا هلگورد
ترجمه به فارسی: زانا کوردستانی
اگر خوابیدم، هیچکس بیدارم نکند،
امید دارم که یارم به خوابم بیاید،
او خیلی خجالتی ست
نکند صدایتان را بشنود و برود!
شعر: چیا هلگورد
ترجمه به فارسی:زانا کوردستانی
زن، چون به مردی دل ببندد،
گمان می برد، جز آن مرد،
هیچ مردی دیگر در جهان وجود ندارد
اما، اگر دلش بشکند،
از همه ی مردان کینه به دل خواهد گرفت.
شعر: چیا هلگورد
ترجمه به فارسی:زانا کوردستانی
حالم چنین است که بال در بیاورم
به سوی آغوش تو، ای گل من!
آخه آن روز کی فرا خواهد رسید
که تو دلم را به دیدارت شاد کنی؟!
شعر: چیا هلگورد
ترجمه به فارسی: زانا کوردستانی
شعرهایم،
شرح رویاهای تواند،
از این روست که
همه، آن ها را می ستایند...
شعر: چیا هلگورد
ترجمه به فارسی: زانا کوردستانی
گذر عمر،
جمال و زیبایی ام را شست و
مردمان هم،
لبخند و شادی ام را...
شعر: چیا هلگورد
ترجمه به فارسی: زانا کوردستانی
هرگز درک نخواهی کرد، زندگی چه زجرآور است،
مادام که زیر این دو بار سنگین کمر خم نکرده ای!
بیچارەگی و عاشقی
لیکن اگر آگاهی یابی،
عاشقی هم قسمی از بیچارەگی ست!.
شعر: به ندی علی
ترجمه به فارسی: زانا کوردستانی
در میان سفت ترین پوسته
مغز گردوی چرب و شیرین
منتظر رسیدن است...
اگر که رهایی را نفهمد
خود پوسیده می شود.
شعر: به ندی علی
ترجمه به فارسی: زانا کوردستانی