یکی از لذتها اینه خواب کسی رو ببینی که بهت شب بخیر میگه ️️️
نگو که شب شده راحت بخواب، راحت نیست! که بی تو این دلِ تنگ و خراب راحت نیست
حتی خوابتم قشنگه...
آرامش آغوش تو را خواب ندارد ... ️️️
میخوای یه رازی رو بدونی؟ هر شب قبل از خواب به تو فکر میکنم
من خواب های زنی هستم که بر طاقچه می تابد
خواب شوى ، باد شوى ، در گذر آب شوى عشق نمى رود ز سر ، عشق سفر نمى کند
شب بخیر غارتگر شب های بی مهتاب من منتی بر دل گذار امشب بیا در خواب من
شرمنده می کنی گاهی در خواب به من سر ممی زنی...
به خواب می روند همه ی خواب هایی که برایت می بینم
مجال خواب نمی باشدم ز دست خیال
از خواب چو بر خیزم اول تو به یاد آیی
آنقدر خوابت را دیدم که عسلی شدند چشمهایم
هر شب وقت خواب اگر بیدار بود از طرف من ببوس وجدانت را
به خوابم بیا دل که نمی داند رفته ای!
خوابم نمی برد تو بخواب دیدن خواب تو هم کیف می دهد!
چه فرق میکند خوابم ببرد یا نبرد دل است و هنوز آب در هاون می کوبد!
بگو به خواب که امشب میا به دیده ی من جزیره ای که مکان تو بود آب گرفت
خواب چشمهایت رامیبینم اشکم دربیداری میریزد
مردم همه از خواب و من از فکر تو مست
بیخوابی /بسرش زده است/خواب/چشمهای تو/ رهایم نمیکند
خوشا صبحی که چون از خواب خیزم ، به آغوش تو از بستر گریزم ...