بیو خواب
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات بیو خواب
از شبم
رخت بربند
و از زخمم
خارج شو
بگذار بخوابم
هرآنچه در قلب میگذرد
را نمی توان گفت؛
براےِ همین خداااا
(اشڪ و آه، خواب طولانی، لبخند سرد
وَ لرزش دستان را خلق ڪرد.!)
شهر که خوابید خطاها کنید
هر که خطا کرد تماشا کنید
شهر که خواب است خرابم کنید
مست و خطاکار خطابم کنید
خورشید را؛ در کوله پشتی اَت بگذار
تا اگر؛
به خوابِ من آمدی، شامِ تاریکِمان سحر گردد
شیما رحمانی
خواب دیدم تُو را
تُویی را که هرگز ندیده ام!
نور بودی
وَ
لبخند
…
حسِ بی بدیلِ پرواز در بیکرانه ها
حالِ خوشِ اولین لحظه یِ دیدارِ عاشق و معشوق
آخخخ؛
که چقدر دلم می خواهد از تو بنویسم
اما حیف،
حیف که پایِ واژه هایم می لنگد.
✍شیمارحمانی