بیو
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات بیو
به بهار می مانی و شوق نگاه
عشق خیلی خنده دار است
خیلی هم گریه دارد
عشق، یا هست، یا نیست!
اگر نیست که نیست
اما اگر هست، اگر باشد، اگر یافت شود در تو…
آن وقت دیگر تو نیستی
اشک باران
من فکر میکنم الکساندر هم عاشق بود که تلفن را اختراع کرد
وگرنه به عقل هیچ آدم عاقلی نمیرسید
که میتوان حضور گرم کسی را از سیم های سرد عبور داد.
اشک باران
شهر را بی تو ؟ نمی خواهم
خانه را بی تو ؟ نمی خواهم
سفر را بی تو ؟ نمی خواهم
تنهایی را بی تو ؟ نمی خواهم
خنده را بی تو ؟ نمی خواهم
من بی تو هیچ چیز را نمی خواهم حتی بهترین ها را که بی تو...
دلم می خواهد پاییز باشد و باران باشد و قهوه باشد و کتاب باشد و موسیقی باشد و آواز باشد و رقص باشد و پنجره ای باشد و کلبه ای باشد و
تو باشی و تو باشی و تو باشی ...
نور بهشتی
مردمی که عزیز از دست داده اند دیده ای ؟
ماتمشان را
اندوهشان را
بغض و گریه هایشان را
لباس های تیره شان را
بی حوصلگی و آشفتگی شان را
آنها فردی را از دست داده اند که با ارزش بوده
اما افرادی را که خودشان را ، از دست...
و من تو را در کدام هزارتو گم کرده ام که هر چه می یابمت جز سردرگمی چیزی نصیبم نمی شود ؟
نور بهشتی
خدایا ! هر کس پیش خودش یک موفقیت به خودش بدهکار است ! ما را پیش خودمان شرمنده نکن !
نور بهشتی