متن حسرت و آرزو
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات حسرت و آرزو
میسوزم از سراب سرشت سرخ سحر
میپیچد از سکوت شبانه شوق شرر
سایهنشین سنگ صبور سفر شدم
سرشار از سکوت و سکون، ساده و خزر
ساز سپیدهدم به سماع ستارهها
سر میزند ز سلسلهی سبز این نظر
سرو سهی شکسته به سودای سرکشی
سر مینهد به سایهی سردی بیثمر
ساقی...
صاحب این ملک و این مکنت تویی؟
بس خیال خام درسرت پرورده ای
تو، شبیهِ نرگس. روگرفتِ مریم
اسکنِ محبوبه. کُپیِ نسترنی.
تو همان یاسِ منی، یاسمنی
میروی ، چون زلزله خانه خرابم میکنی
مثل شمع بزم غم هر لحظه آبم میکنی
ای دهانت خمره و لبهای من جام شراب
با خودم گفتم مرا غرق شرابم میکنی
در خیالم بود در مهمانی آغوش خود
روی دستانت شبی آرام خوابم میکنی
مانده ام درحسرت گرمای احساست چرا
باز،هم...