متن زهرا تاجمیری
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات زهرا تاجمیری
من واقعا از خرید کردن لذت میبرم،
نه اینکه صرفا برا خودم باشه و پاساژ گردی کنم...نه!
از گشتن تو میوه تره بار، مخصوصا سبزی فروشی ، عطاری بقالی!
بنظرم زندگی واقعی تو دل بازار جریان داره.
حتی فروشگاها هم این حس جاری بودن زندگی رو ندارن
گاهی وقتا حس...
من چراغی قرمزم
بمان
نگاهم کن
تا سبز شوم...
زهره تاجمیری
هر جا که از عشق سخن به میان آمد،
تو را به یاد آوردم
هر چه شنیدم تو بودی.
هر چه خوانده ام تو.
یاد تو ادبیات را زنده می کند
یاد تو، می آید در کلاس درس. در شعر می نشیند ، از زبان استاد جاری می شود و...
پرواز بدون تو
سقوط در خاک بود...
زهره تاجمیری
برای مُردنم گریه کن
آنگونه که زن ها به من حسادت کنند
و نامم را فریاد بزن
تا همراه خون
صدایت بر گردنم فرو ریزد...
زهره تاجمیری
و روزی خواهیم فهمید که برای خوشبختی تنها دوست داشتن کافی نیست !
عشق همه چیز است اما همه چیز عشق نیست.
مشکلات فقط در هم آغوشی ها حل نخواهد شد
و بوسه هم آنقدر ها که میگویند زشتی ها را پنهان نمی کند.
قصه دیوانگی درکنار معشوق هم یک...
من می مردم براش
مثل اون ماهی خنگی که سرشو می کوبید لب تُنگ .
مثل اون پرنده ای که لب پنجره نشسته بود و زیر لبی جیک جیک می کرد .
مثل مادربزرگم !
که بعد رفتن آقا جون دل تو دلش نمونده بود ...
بغض می کرد ،...
«دلم میخواست یک خواهر داشتم »
نمیدانم چند ساله
شاید دوست داشتم کوچکتر از خودم بود، موهایش را میبافتم، نقاشی یادش می دادم و در درسهایش کمکش می کردم. بعد از مدرسه اش به سراغش می رفتم و یک بستنی مهمانش میکردم ،درست وقتی صورتکش در میان مقنعه صورتی آنهم...
خانوم جان همیشه می گفت هر وقت دلت تنگ شد
میل بافتنی رو با یه گوله کاموا بردار
بعد بشین و برای خودت،
یه ژاکت بباف !
همینجور یکی زیر یکی رو
خوشی ها و محبت ها رو بیار رو
هر چی تاریکی و دلخوریه رو ببر زیر
به خودت...