شعرنو
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات شعرنو
نگاه کن مرا ؛ که بدون تو افسانه شدم
هی
نگاه کن مرا ؛ که شبیه یک ترانه شدم
دیگر شعر نمی بافم ؛ حالا بهانه شده ام
برای لحظه ی تنهایی ؛ به اشک ؛ روانه شدم
اضطرابش با من بود
گنجشکی که در آغوش سقوط
جیکش در نمی آمد
طرز نگاهش اما
اما رهایم نمی کند
چشمانش آیینه ای از دل پاکش بود
صداقت را فریاد میزد
اگر که راه دلش
به راه زبانش نبود
و موهایش
امواج خلیج..
که متلاطم میساخت
دل جوان و عاشقم را
و میکشاند به هر طرف
گاهی به سمت سبزی و راستیِ مازندران
و گاهی به مسلک مهمان نوازی گرم...
در من اندیشه ی نوری ست
که از پس این تیره گی ها می آید