بوسه هایت ... انار را می ترکاند نفس هایت سیب را می رساند آغوشت ابر را می باراند پاییز ترینی تو..!
گرچه پاییز است اما چیزی جز بهار دوست داشتنت در جان من نیست
میانِ چهارچوبِ امنِ آغوشِ مردانه ات می شود یک دلِ سیر تمامِ پاییز را عاشقی کرد...
عجب صحنه ی رمانتیکی میشود در این هوای سرد پاییزی دستانم به گیسوان طلاایی ات زنجیر شود و من عصرانه ای پر از بوسه از لب هایت را در آغوش گرم ات میل کنم
پاییز را دوست دارم در یکی از شبهایش عاشقت شده ام و بی پروا خاطراتت را بوسیده ام شیوا علمی
این هوای خوب این دست های توی جیب این انارها این برگ ها این "پاییز" برای تکمیل شدنش یک "تو" کم دارد...
پاییز دوست داشتنی است چون تو دوستش داری مثل باران که زیباست، چون تو زیبایی
دلم ... به اندازه ی ... تمامِ برگ هایِ افتاده ی خیابان ها بودنت را می خواهد!
گلهای باغ را چون برگ های پاییزی فرش می کنم زیر پایت گر قدم رنجه کنی بیایی
خزان شدو و نیامدی...