تا ابدیت عشق من تویی تووووو
دردم به جان رسید و طبیبم پدید نیست داروفروشِ خسته دلان را دُکان کجاست؟
با من کنار بیا همچون ماه با نیمه ی تاریکش
من به اندازه ی غم های دلم پیر شدم از تظاهر به جوان بودن خود سیر شدم عقل می خواست که بعد از تو جوان باشم و شاد من ولی با غمِ عشق تو زمین گیر شدم
من چرا دل به تو دادم که دلم میشکنی یا چه کردم که نگه باز به من مینکنی دل و جانم به تو مشغول و نظر در چپ و راست تا ندانند حریفان که تو منظور منی دیگران چون بروند از نظر از دل بروند تو چنان در دل من...
مشتاقی و صبوری از حد گذشت یارا گر تو شکیب داری طاقت نماند ما را باری به چشم احسان در حال ما نظر کن کز خوان پادشاهان راحت بود گدا را
دوست دارم شب عروسیمون موقعی که موزیک پخش میشه و همه دورمون کردن و دست و جیغ و هوراااا میکشند...و من دستاتو گرفتمو میرقصیم همون وسط داد بزنم؛ عشق کی بودی تووووووو؟ بگی توووووو بهت بگم دیدی همه چی درست شد؟ بگی آره دیدی واسه من شدی؟ بگی آره رو...
ای کاش نکردٖمی نگاه از دیده بر دل نزدی عشق تو راه از دیده تقصیر ز دل بود و گناه از دیده آه از دل و صد هزار آه از دیده
راه گم کرده و با رویی چو ماه آمده ای مگر ای شاهد گمراه به راه آمده ای باری این موی سپیدم نگر ای چشم سیاه گر بپرسیدن این بخت سیاه آمده ای کشته چاه غمت را نفسی هست هنوز حذر ای آینه در معرض آه آمده ای از در...
من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی عهد نابستن از آن به که ببندی و نپایی دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرایی ای که گفتی مرو اندر پی خوبان زمانه ما کجاییم در این بحر...
صبح میآیدکه.. زندگی راتقسیم کنددرشهر ولبخندراتقدیم کند بر لبها ماهم تقسیم میکنیم عشق را،لبخندرا مهربانی را،بین دوستانمان
عشق یعنی من باشم و تو و لبخندی … که از سر شیطنت بر لبانم می نشیند
عشق جان است... عشق تو جان تر
میخواهَمَت و میخواهَمَت ، تکرارِ در تکرار جان را به تو داده اَم ، اَز عشقِ تو سَرشار . . . ️
یک استکان پر از چای و حس بودن باهم نمیدهم به جهان این خلوصِ چایِ دوتایی
دوستت دارم نه از روی شکم سیری به تو آنگونه محتاجم که جوانه ای به نور
مادر کلمه ای که در همه زبان ها به عشق تعبیر می شود.
عشق یعنی کودتای چشمان تو در قلب من
عشق یعنی تو بخندی من از داشتنت عطشم ببشتر از لحظه اول بشود
عشق خیلی سریع اتفاق میوفته، خیلی سریع هم از بین میره، اگه هنوز تو فکرشی بدون دوسِش داشتی..
حسود نیستم ولی لال شود هرکه غیر من تو را عشق بنامد.
عشق یعنی: تو یه رابطه ی دو نفره... به جای اینکه هرکی مراقب خودش باشه، هرکدوم مراقب اون یکی باشه...️
برای عاشق شدن نباید یک شخصیت متفاوت را دوست داشت... برای عاشق شدن باید یک شخصیت عادی را متفاوت دوست داشت
چه عاشقانه ای برایتان بنویسم که دلتان برایم بلرزد!؟ وقتی... نه دستانش را گرفته ام، نه درآغوشش کشیده ام، ونه حتی اورا ... بوسیدا ام ! من فقط از دور ... اورا در خویش گریسته ام ... عشق میان ما .. معصوم ترین عشق تاریخ جهان بود..