متن غرور و عشق

بمون ولی بخاطر غرور خسته ام برو
برو ولی بخاطر دل شکسته‌ام بمون
تو رو نفس کشیدم و به گریه با تو ساختم
چه دیر عاشقت شدم
چه دیرتر شناختم
تو با منی و بی توام
ببین چه گریه آوره
سکوت کن
سکوت حرف آخره

تو به خود میبالی،
من به داشتن سیه چشمی به زیبایی تو.

دوست داشتن ، لباس تن نیست ...
که هر وقت به دلت ننشست ، درش بیاری و بندازیش گوشه‌ای. دوست داشتن مثه یه عطر قدیمیه، که حتی
اگه سال‌ها بگذره، باز با یه نفس، دلتو می‌لرزونه. یعنی
حتی وقتی ازش رنجیدی، باز دلت براش پر می زنه ، بی‌قرار یه...

گاهی دلم هوای طُ دارد گاهی غرور‌ِمن میآزارد‌
که نگویم ک دوستت دارم، گاهی دلم ب دلت بند است
گاهی ب گردنت گلوبند است چه کنم ک عاشق گلوبندم
چه‌کنم‌ک دل نمی‌بندم‌ به جز از طُ به دیگری یا کَس
و(حسن) ختام قصه این باشد که دلم برای طُ تنگ...

➷➷➷➷➷ غرورم را ب زانو نشاندم ،تا غرورت بـہ اوج برسـב..
عشق این است..