گاهى سرنوشت انسانها قبل از مرگشان به پایان مى رسد.
اگر قبول کردید که همچون یک حشره باشید ؛ پس هنگام له شدن اشک نریزید.
برای ستایش تو همین کلمات روزمره کافی ست همین که کجا می روی، دلتنگم. برای ستایش تو همین گل و سنگریزه کافی ست تا از تو بتی بسازم.
فکر نکن دشمن داشتن در زندگی درد و رنجه، میتونه نعمت هم باشه، یه آدم عاقل از دشمن هاش بیشتر چیز یاد میگیره تا یه آدم احمق از دوستاش!
اگه یه چاله کوچیک پر از آب باشی، یه سنگریزه می تونه داغونت کنه اما اگه دریا باشی، هیچ چی نمی تونه تکونت بده. هیچ چی
شکستن قلب انسان ها ، اصلا کار دشواری نیست و از دست هه برمی آید! آن چه دشوار است، نشکستن دل هاست ...
همیشه هم خوب نیست که طرف مقابل از احساس شما با خبر شود، گاهی افراد ظرفیت دوست داشته شدن از سوی دیگران را ندارند...
مردم همیشه به شما نمی گن که چه فکری می کنن فقط منتظرن که توی زندگی پیشرفت نکنی...
همه عمرتان را صرف این بدنی که قرار است غذای کرم ها شود نکنید , صرف یک چیزی بکنید که فرشتگان میخواهند ببرند
به کسی که دوستش داری بگو که چقدر بهش علاقه داری و چقدر در زندگی براش ارزش قائل هستی چون زمانی که از دستش بدی مهم نیست چقدر بلند فریاد بزنی او دیگر صدایت را نخواهد شنید
دوسش داری ؟ پس یادت باشه فقط دوست داشتن کافی نیست عشق مراقبت می خواد…
زندگی فقط به اندازه ی حرفه ای شدن تو یه یک کار بهت زمان میده، پس مواظب باش دنباله چه کاری میری.
ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﻳﻚ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﭘﻴﺮ ﺷﺪﻥ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﭙﺬﻳﺮﻳﻢ.
کسی به جز خودم مسئول سقوطم نیست؛ بزرگترین دشمنی که باعث به وجود آمدن سرنوشتی غم انگیز و اندوهبار برایم شده تنها خودم هستم.
دشمن دارى ؟ خوبه ! دشمن داشتن معنیش اینه یه جایى در زندگیت پاى یه چیزى وایستادى!
و اما تلاش... هیچ کسی غیر خودتون نمی تونه بابتش شمارو قضاوت کنه چون فقط بین شما و شماست ...
یک انسان عاقل همه چیز را نمی داند تنها احمق ها همه چیز را می دانند.
اگه آدما می تونن با هم بمونن به خاطر این نیست که فراموش می کنن به خاطر اینه که هم دیگرو می بخشند...
هیچ چیز، آرامش بیشتری از اینکه سرت تو کار خودت باشه برات نخواهد آورد.
همه عاشق شدن را بلدند اما فقط تعداد کمی هستند که بلدند چگونه در عشق با یک نفر برای مدتی طولانی بمانند...
نگذار زخمهایت، تو را به کسی که نیستی، تبدیل کند...!
باید آدم خیلی بزرگی باشی که بتونی بگی متاسفم.
ﺩﺭﻭﻥ ﻣﺮﺍ ﻫﻴﭻ ﻛﺲ ﻧﻤﻰ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺑﺒﻴﻨﺪ، ﺣﺘﻰ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺗﺮﻳﻦ ﻛﺴﺎﻥِ ﻣﻦ، ﺗﺎﺯﻩ ﭼﻪ ﻣﻰ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺑﻜﻨﻨﺪ؟ ﺩﺭ ﻧﻬﺎﻳﺖ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻫﻤﺪﺭﺩﻯ...
فقر، چیزی را نداشتن است ولی آن چیز پول نیست طلا و غذا نیست فقر، گرسنگی نیست فقر همان گرد و خاکی است که بر کتابهای فروش نرفته کتابفروشی مینشیند فقر، پوست موزی است که از پنجره یک اتومبیل به خیابان انداخته میشود فقر، شب را بی غذا سرکردن نیست...