هر چه ماه است... فدای رخِ مهتابی تو ️️️
جات توی قلب منه... تو ماه و ستاره ی من نیستی تو تمام کهکشان منی...
شب!! ماه و ستارهها؛ دست در دست هم؛ از جانب چشمانت با نسیم همره میشوند و با عطرِ لبانت یواشکی بوسهای بر پیشانیم مینشانند...
شب ها نور ماه در چشم تو می درخشد شب بخیر هایت ماه آسمان را برای من روی زمین می آورد ️️️
صورت ماهت به آسمان سیاه افکارم نور می پاشد مثل ماه
دل هوای روی ماه یار دارد جمعهها دل هوای دیدن دلدار دارد جمعهها
شب به عشق ِماه ماه به عشق ِ ستاره و من به عشق ِ تو زیر نور ماه بیداریم چه چرخه ی عاشقانه ای ️️️
ماه، شاید فرزند نداشته ماست زیباییاش به تو رفته و تنهاییاش به من...
ماه نمایان/کاش نخواند امشب ستاره/برف برهنه
هنوز فکر میکنم ماه یک زن است دیشب ماه شده بودی!
بهمن خاص بود بعد ماه شد همونی که با همه فرق داره
مقیم کوی تو تشویش صبح و شام ندارد که در بهشت نه سالی معین است و نه ماهی
او شاخه گلی لای کتاب، اما من؟ از ماه پلی به آفتاب اما من؟ او سیر تکامل قشنگی دارد اینگونه: نقاب قاب آب.. اما من؟
هرکسی در آسمان با یک ستاره دلخوش است ! عیب من؛ این بود شاید... ماه را میخواستم!
ما آدما همیشه دلتنگ اونی هستیم که نیست! حوصله کسی رو نداریم که هست! واسه همینه اصن خوشحال نیستیم. هیچوقت کسی رو پس نزن که دوستت داره مراقبته نگرانته! چوون یه روز بیدار میشی میبینی ماه رو از دست دادی! وقتی که داشتی ستاره ها رو میشمردی
ای فدای صورت ماهت که رویت کردنش ... عید فطر مردم است و عید قربان من است ...
کاش جای ماه بودم انگشت نمای شب تو
در کنج چشمانم چقدر ماه دیدنی ست
بیا تا خانهمان را روشن کنیم. تو خورشید باش تا من ماه شوم. تو به من بتاب و من تا ابد دورت میگردم.
ماهم تویی محبوب دلخواهم تویی از بین آدمها فقط او را که میخواهم تویی ️️️
دوستت دارم ... و این تنها کاریست که شنبه و جمعه ، هفته و ماه و سال نمىشناسد ...
ماه را ببین که بوسه ی خدا را می ماند بر پیشانی بلند آسمان! و ببین شعرم را که قد می کشد تا بوسه ای گذارد بر گونه ی تو!
مثل شب های دگر باز به هم خیره شدند برکه و ماه ، ولی از سر بی حوصلگی
مات و مبهوت توام ماه تماشایی من️ ️️️