دو برادر دو برادر دو شجاع بی نظیر این علمدار سپاه او امیر این حسین او ابالفضل جوان این امام او امیر کائنان
مرغ دل ما زند، پر به هوایت حسین قبله عالم شده، کرب و بلایت حسین منم گدایت حسین، منم گدایت حسین کن نظری از کرم، به این گدایت حسین حسین حسین جان حسین
تیر از کمان رها شد/ با حلقت آشنا شد/ با تیر حرمله، آه/ سر از تنت جدا شد قربان روی ماهت/ آخر چه بُد گناهت/ منگر چنین به بابا/ می میرم از نگاهت پرپر زدی به دستم/ دیدم، تنت، شکستم/ حیران شدم عزیزم/ گریان به تو نشستم
گرید همه ی عالم / بر حال دل زارت ای تشنه ی بی یاور / حق یار و نگهدارت ای بر همه راهت / وادی َ سعادت عازم شده ای بر / میدان شهادت یا زهرا یا زهرا .
ای یار وفادارم / سردار و سپهدارم از پیشِ منِ مظلوم / رفتی ای علمدارم در علقمه گشتی / چون لاله ی پرپر تو رفتی و مانده /تشنه ، علی اصغر جانم یا ابا الفضل ...
تو جان منی اکبر / خونین بدنی اکبر ای تازه جوان / صد پاره تنی اکبر بنگر پسرم بر / این قد خم من لشگر ز ره دور / خندد به غم من جانم علی اکبر ...
ای در افق عصمت/ماه ِ شهدا اصغر شش ماهه ی عطشان ِ/شاه شهدا اصغر تو مَحو ِ جمالی/با تیر سه شعبه سیراب ِ وصالی/با تیر ِ سه شعبه لای لای علی اصغر...
وای از غم هجران و/ازدرد پریشانی ای نجمه بزن ناله/قاسم شده قربانی این طفل دلاور/گردیده زمینگیر از ضربه ی سنگ و/سرنیزه و شمشیر واویلا واویلا...
مادر به یکی خیمه/بنشسته و غم دارد باران ِ غم و غربت/از دیده ی خود بارد گوید به زیر لب/ای نور دو عینم جان ِ من و این دو/قربان ِ حسینم واویلا واویلا..
در گوشه ی ویرانه/من مرثیه میخوانم بابای غریب ِ من/با سر شده مهمانم بی تو همه عُمرم/اندوه و عذابه خوش آمدی ای سر/به کنج خرابه بابا یا حسین جان... بنگر به سر و وضع و/آشفتگی ِ حالم من درد دلم با تو/می گویم و می نالم چون مادر سادات/رویم شده...
قدیم الاحسانی و ما گدای خونه زادت آقا آتیش میگیره قلب اهل آسمون به یادت آقا کشته ی امر به معروف/تو قتیل الاشقیایی لاله ی خونین گودال/ای شهید کربلایی یا حسین عزیز زهرا...
دست خدای منّان ، رو قلب ما نوشته قسم به نام عباس ، کرببلا بهشته تو دستم و گرفتی ، من اینو خوب می دونم تا عمر دارم به عشقِ ، کرببلات می خونم درد غریبیِ تو ، عقده ای در گلویم گریه ی بر غم تو ، عزت و...
ما سینه میزنیم به یاد مصیبتت ای جان فدای بی کسی و سوز غربتت ما سینه میزنیم به پای عزای تو باشد قرارمان حرم با صفای تو ما سینه میزنیم به شوقی که مادرت ما را گدا کند همه ی عمر بر درت یا قتیل العبرات حسین سفینته النجاة ای...
شام ماتم های زینب شد شروع تازه عاشورای زینب شد شروع خیمه ها در آتش و طفلان حزین خفته بین خون یل ام البنین مادران بی پسر در اضطراب خونِ دل جاری ز چشمان رباب با دلی محزون و چشمی خون فشان می دهد گهواره ی خالی تکان
بر دلم شور خدایی می رسد بوی جانسوز جدایی می رسد ای فدای دین و مکتب الوداع ای تمام هستِ زینب الوداع
از خیمه ها حسین جان آتش زند زبانه از ما عدو کِشَد ناز با ضرب تازیانه آهم رَوَد برادر از داغ تو به افلاک رأست به راهِ کوفه جسم تو بر روی خاک طفلان بی پناهت حیران به دشت و صحرا در خیمه های سوزان ذکر همه یا زهرا در...
ای زاده ی پیمبر آیا تویی حسینم ای پاره پاره پیکر آیا تویی حسینم گشتم کنار جسمت در قتلگه زمین گیر شد پیکرت کفن پوش از سنگ و تیر و شمشیر شنیده ام به گودال بس پرده ها دریدند سر تو را حسین جان ز پشت سر بُریدند جسم تو...
روی به سوی میدان آهسته تر حسین جان زینب بُوَد پریشان آهسته تر حسین جان ای در میانِ گودال خَدّالتَریبِ زینب شَیبُ الخضیبِ زینب یار غریبِ زینب بعد از تو پیکر ما گردد کبود و نیلی دشمن ز ما کِشَد ناز با ضربه های سیلی صبری کن ای برادر ای...
روز دهم ز ماه اشک و عزا رسیده امروز عزیز زهرا گردد سرش بریده امروز از آسمان ها بانگ عزا بیاید آوای جانگداز واغربتا بیاید احمد ز آسمانها گیرد سراغ فرزند زهرا زند به گودال بر سر ز داغ فرزند ای بی حیا ، حیا کن از ذات حی داور...
جان تو ای علمدار در راه دین فدا شد غرقه به خون شدی و دست از تنت جدا شد با چشم تیر خورده دادی ز جان سلامم ای خفته در یَمِ خون سقای تشنه کامم زینب میان خیمه آه از غمت کشیده چشمت ز تیر دشمن چون مشک تو دریده...
ای یاس پرپر من علی اکبر من شِبه پیمبر من علی اکبر من از داغت ای علی جان گریان دو چشمِ لیلا از لطفِ تیغ و نیزه گشتی تو اربا اربا
ای طفل شیرخواره لای لای علی اصغر حلق تو پاره پاره لای لای علی اصغر بر حالَت ای ستاره گِریَد دو چشم مهتاب تیر سه شعبه آمد آخر شدی تو سیراب
کوفه میا حسین جان کوفه وفا ندارد کوفی بی مروت شرم و حیا ندارد
با خنجر میون گودال گل لاله رو ز شاخه می بُریدَن زینب از بالای تَل دید که تن حسینش و به خون کشیدن آه ، پاره پیکر حسینم جانِ خواهر حسینم شاه بی سر حسینم آه ، بارِ دین را تو بردی تشنه لب جان سپردی از عدو نیزه خوردی...