دردهایم زبانم را جویده اند در اندوهِ دستهایم پاهایم فرو ریخته اند از برابر آینه عبور میکنم چقدر پلاسیده است گربه ی ملوس ِرویاهایم!
شادمانی /گم شده است/کوچه ها/پُراز اندوه و دلتنگی/چقدر/در خیابان/مُرده ریخته است
نیمکت/بو می کشد/تنهایی را/پارک/خیس شده است
سُرخیِ پیراهنت / که پاشیده شد /خیابان / شکوفه زد!
گنجشک/می خوانَد/گلوی پنجره /می شکوفد/سپیدی/جارو می کشد/کوچه ها را
هنوز/ سکوت/ ریخته در خیابان/پرت می شویم/ از این سکوت/به آن سکوت
آدم می میرد جاده نه، پرنده می میرد آسمان نه، نه جاده نه آدم نه آسمان نه پرنده هیچکس نمی ماند هیچ چیزی تنها یک چیز ماندنی ست بوسه ی ما در نگاهِ سیب
پاییز/ می رقصد/ میانِ برگها/ میز/ پیرشده از دلتنگی/ دو استکان چای/ می ریزم/ یکی برای خودم/ یکی هم برای نبودنت/ خاطره ها/ دود میشود / بر لبانم