عشق بی گمان عطر نفس های توست وسط این همه ویرانی و درد که تو تسکین غم ودرمانی
زنده ام تا در تنم هرم نفس های تو هست مرگ می داند: فقط باید تو را از من گرفت
نسبت نفس های تو با بهار چیست که وقتی یواشکی لبهای مرا بوسه میزنی شکوفا میشود گلهای عشق در دشت خزان زده قلبم...
زنده ام تا در تنم...️ هُرم نَفَس های تو هست.
پدر نفسم می گیرد در هوایی که نفس های تو نیست
من به خورشید ایمانی ندارم چشم های تو دست های تو نفس های تو آغوش تو و صدایت که طنین می شود در گوشِ من ایمانِ من است و این چنین عاشقانه گفتنم از برکت ِ صبح بخیرهای توست جانِ من
دل️م یک عش️ق می خواهد یک گندم زار طلایی که عطرش پر باشد از نفس های تو ️️️
به نفس های تو بند است مرا هر نفسی ️️️
زنده ام تا در تنم هُرم نفس های تو هست ... ️️️
همسر مهربانم ،خانه عطر نفسهای تو را میدهد. عطر خانه را با گرانترین عطرهای جهان عوض نمیکنم.
بخوان به معراج آغوشت مرا، که سرزمین این کولی، از مرز نفس های تو آغاز می شود…
دلم یک عشق می خواهد یک تو یک من یک گندم زار طلایی که عطرش پر باشد از نفس های تو. ️️️
تهران پر شده است از نفس های تو چطور دلشان می آید بگویند هوایش آلوده است ...؟