پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
گاهواره می خواهم؛ آرامیدن، امنیت،نو شدن،پاک شدن، دست کشیدن روی وجودم. مانند پاک شدن گرد و خاک از روی میز؛ برداشتن ملحفه از روی مبل؛فوت کردن شیشه ی یک قاب عکس قدیمی. کاش کسی دستی روی گونه ام بکشد؛ کاش اشکی سرازیر شود تا پاک کند این غبار را.. . کتایون آتاکیشی زاده آنچه شب ها آشکار می شود...
جهان نو شدو من یک سالِ دیگر بیشتر دوستت دارم!برای من فرقی نداردنو شدن در زمستان و ژانویه باشدیا در فروردین و بهار!برای من هر روزی از دوست داشتنِ تویعنی نو شدن!یعنی بابا نوئل داشتن و حاجی فیروز دیدن!یعنی تو را داشتنبوییدننفس کشیدن...!...
هر چه سن آدمی بالا می رود تلاشش برای نو شدن ،قابل تقدیر ترین نوع تلاش استتدبیر الهی نیز بر نو شدن است و نو شدن بهایی دارد که گاهی بسیار سنگین بهای نو شدن ،از دست دادن است به هر از دست دادنی بی تاب نشو شاید بهای نو شدن باشد آن سه روز -سولماز رضایی...
بوی نو شدن می آید ولی تو همیشه رفیق کهنه من بمان !...
نوروز، نماد جاودانِ نو شدن استتجدید جوانیِ جهان کهن استزین ها همه خوب تر که هر نو شدنشیادآور نام پاک ایرانِ من است سال نو مبارک...
برای عوض کردن زندگیمان ، برای تغییر دادن خودمان هیچ گاه دیر نیست هر چند سال که داشته باشیم، هرگونه که زندگی کرده باشیم، هر اتفاقی را که از سر گذرانده باشیم، باز هم نو شدن ممکن است !حتی اگر یک روزمان درست مثل روز قبلش باشد باید افسوس بخوریم، باید در لحظه و در هر نفسی نو شد، برای رسیدن به زندگی نو باید پیش از مرگ مُرد ......