پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
ریل و قطار از هم جدا باشند میپوسنددور از دل هم، سهم هر دو گریه و زاریست...
و سهم ما از تمام دنیا انتظار بود و سهم ما از تمام انتظارها هیچ...
درانتظار بامداد اشک ریخته است فردا سهم ما عمرگمشده...
شبیلداسهمپاییزاستوشبهایبیتو،سهممن......
تو سهم دیگری بودی و من درگیر رویایتخجالت میکشم از دل که عمری بازی اش دادم...
کاش هیچوقت مهر آدمی که سهممون نیست به دلمون نیفته......
روزی اگر سَهمِ کسی بودی دعا کن؛من کور باشم،کور باشم،کور باشم......
اندیشه ی پروازسهم قاب پرنده...
و از تمام جهانسهم من باشی و بس.....
سهم من از این دنیابغل کردنت باشه برام بسه...
تمام توسهم من استبه کم قانعم نکن......
تمام سهم من از جاده پیچیدن در خیال توست...
این بوده سهمم از تویه قلب داغونو / چشمای خیس...
شهامت می خواهد دوست داشتن کسی که هیچ وقتهیچ زمانسهم تو نخواهد شد...
یک نفر باشدکه تمامش فقط سهم من باشدو تمام من، فقط سهم او.»...
کاش روزی برسدسهم دل من بشویخسته ام بس که دعا کردم وبی پاسخ ماند......