ریل و قطار از هم جدا باشند میپوسند دور از دل هم، سهم هر دو گریه و زاریست
و سهم ما از تمام دنیا انتظار بود و سهم ما از تمام انتظارها هیچ
درانتظار بامداد اشک ریخته است فردا سهم ما عمرگمشده
شبیلدا سهمپاییزاستو شبهایبیتو،سهممن...
تو سهم دیگری بودی و من درگیر رویایت خجالت میکشم از دل که عمری بازی اش دادم
کاش هیچوقت مهر آدمی که سهممون نیست به دلمون نیفته...
روزی اگر سَهمِ کسی بودی دعا کن؛ من کور باشم، کور باشم، کور باشم...
اندیشه ی پرواز سهم قاب پرنده
و از تمام جهان سهم من باشی و بس..
سهم من از این دنیا بغل کردنت باشه برام بسه
تمام تو سهم من است به کم قانعم نکن...
تمام سهم من از جاده پیچیدن در خیال توست
این بوده سهمم از تو یه قلب داغونو / چشمای خیس
شهامت می خواهد دوست داشتن کسی که هیچ وقت هیچ زمان سهم تو نخواهد شد
یک نفر باشد که تمامش فقط سهم من باشد و تمام من، فقط سهم او.»
کاش روزی برسد سهم دل من بشوی خسته ام بس که دعا کردم و بی پاسخ ماند...