قصد جانم کرده ای جانم فدای قصد تو
هر شب بدون بوسه جدا میشوی ز من انگار بر دهان تو فردا نوشته اند .
در حقیقت میشود با چشم هایت حرف زد شکل آدمهای دنیای مجازی نیستی...
مراقب من باش! از من فقط، تو مانده ای...
تا مگر یک نفسم بوی تو آرد دم صبح
در جنون تو رفته ام از خویش
عشششششق خودتی با موی مشکی
من سرمازده را گرم در آغوش بگیر به هوای بغلت بود که سرما خوردم
گرچه این شهر شلوغ است ولی باور کن آنچنان جای تو خالیست صدا می پیچد .
با چشم تو از هر دو جهان گوش گرفتیم ماییم و تو ای جان که جگرگوشه ی مایی
هرکه به من می رسد بوی قفس می دهد جز تو که پر می دهی تا بپرانی مرا
عشق آذری ماهی ام در این سرمای پاییزی مرا مهمان گرمای وجودت کن
عاشقتم تا ابد دور شود چشم بد
جان زنده شود ز روی جانان دیدن..
زندگی یعنی یک تُ برایِ یک عمر ️️️
کسی جز تو تو قلبم جا نمیشه
مهربانی را اگر قسمت کنیم من یقین دارم به ما هم می رسد!
دیگرانت عشق می خوانند و من سلطان عشق
خودَم رآ خوبْ سَنجیدَم بِدونِ تُ هیچ نِمى اَرزیدم
عشق یعنی جوری نگات کنه انگار آدم قحطه!
عِشقِ مَن صِدات آرامشِ محضِ
-درباره ی آرامبخشم پرسیدن... -از خنده هات گفتم
از سر نمیروی چگونه از دل برانمت سلطان دل شدی و من دوست دارمت
یا چشم بپوش از من و از خویش برانم یا تَنگ در آغوش بگیرم که بمیرم