یکشنبه , ۴ آذر ۱۴۰۳
هفته ای که بروی حالش از این بهتر نیست...شنبه اش بغض و هوای جمعه اش بارانی ست.......
شُست باران همه ی کوچه خیابان ها راپس چرا مانده غمت بر دل بارانی من؟!...
باز عاشق شدم و دیده ی من بارانی ستهر که دلداده و دیوانه شود قربانی ست...
گفته بودی چشم بردارم من از چشمان توچشم هایم بی تو بارانی ست، حرفش را نزن...
حالا که آمدیحرف ما بسیار...وقت ما اندک...آسمان هم که بارانی ست...
در برف و باران چتر و بارانی ندارماما خوشم چون درد پنهانی ندارم...
دوست داشتن نم نم باران استکم کم میآید و به درازا میکشدبارانى دوستت دارم...
کاش روز رفتنت آن روز بارانی نبوداز همان روزی که رفتی خیس بارانم هنوز...
مخمل نازِشبی ، ملتهب و بارانیبا تو بی چتر در این کوچه دویدن دارد...
آبان یعنیالف: آبیب: بارانیالف: اسمانینون: نمونهتولدتون مبارک آبانی های عزیز...
خنده ی خشکی به لب دارم ولی بارانی امظاهری آرام دارد باطن طوفانی ام...