وقتی جوابم می دهی با عشق: جانم ! من صاحب عالی ترین حال جهانم
وقتی جوابم می دهی با عشق:جانم من صاحب عالی ترین حال جهانم
تورا جانم صدا کردم، ولیکن برتر ازجانی
دیوانه شدن کم است من جان میدهم برای یک جانم گفتنت
دلَت می آید، مرا به نامِ کوچکم صدا نزنی وُ نشنوی جانم؟!
مرد یعنی وقتی پُر از خستگیه، اما می دونی اگه بهش زنگ بزنی، با صدای خسته اش میگه جااااانم..
جانم فدای جان تو
حرامم باد اگر بعد از نگاهت نگاهی لرزه اندازد به جانم
چه کیفی دارد کسی باشد که وقتی نام کوچکت را از ته دل صدا می زند لبخندی رویِ لبانت نقش ببندد و تو آرام بگویی جانم
گناهم این بود دوست داشتنت را جار زدم ندیدی نفهمیدی و چقدر مشتت سنگین بود بر جانم
کلافهکهمیشدم اسمشوصدامیزدم وقتیمیگفت«جانم» اصلایادممیرفتازچیکلافهبودم!
مرا تا دل بود دلبر که سهل است همه دین و دل و جانم تو باشی...... .
راحت از این دل مرو، که جانممیرود!
قصد جانم کرده ای جانم فدای قصد تو
نباشی نابود میشم...
همه دنیای من تویی
حس خوبی ست در آغوش خودت پیر شوم
من آنقدر دوست دارم که آیندمو غیر تو با هیچکس نمیتونم تصور کنم
دَر مَن بِدَمی مَن زِنده شَوَم یِک جان چه بُوَد صَد جانِ مَنی...
تو دلربای منی نفسی هوای منی
بیرون ز تو نیست آنچه می خواسته ام فهرست تمام آرزوهای منی
حس بودنت قشنگترین حس دنیاست
همه ی دنیای من تویی