ای یار بِکِش دستم آنجا که تو آنجایی..
من و تو مثل پازلیم که خدا واسه هم آفریدمون
تو قشنگترین خلقت جهانی برا من
تقویم من از پاییز شروع میشود حولحالنا میخوانم و تو را آرزو میکنم
پسورد قلبم شده اول اسمت
رفتی توی وجودم...
تو همانی که رگ خواب مرا میدانی
تا بینهایت این قللب واسه تو میزنه...
شراب/روی پا ایستاد/برای چشم هایتو/نه خدا خوابید/نه من
ناگهان رسیدی و خوشبختی پروانه ای بود که پر زد و روی شانه ام نشست...
عشق هستتی که باش اما تو را قدیس نخواهم خواند از تو اسطوره نخواهم ساخت آخر تو را شبیه خود خودت دوست دارم!
خدا را در قلب کسانی دیدم که بی هیچ توقعی مهربانند!
معجزه زندگی منی تو عشق جان
لذت واقعی وقتیه که بهت بگه: اولین بار که دیدمت فکرشو نمیکردم قراره هر روز براتت بمیرم
سهم من از این دنیا بغل کردنت باشه برام بسه
به من صبح بخیر نگو! فقط لبخند بزن لبخندت تمام عمرم را بخیر می کند!
جنگ باشد قحطی باشد قهوه ام تلخ باشد سرد باشد چه اهمیتی دارد تو باشی همه چیز خوب است …
اغوشت... علم رازیرسوال می برد... انقدرارومم می کندکه هیچ مسکنی جایش را نمیگیرد..!
تو دیر پیدا شدی یا من دیر یافتمت باکی نیست مسافر کوچکم اینک پادشاه سیاره جانم تویی...
خودخواهم وقتی تمام جهان را برای تو میخواهم و تو را برای خودم
من میخوام اون کسی باشم که باعث میشه بگی: از وقتی دیدمش زندگیم تغییر کرد
تو هر شرایطی دردت به جونم
عشقم روزای سختمونم تموم میشه غصه نخوریا ،باشه؟؟! . .
آدم باید یکی را داشته باشد دست اش را محکم بگیرد نبض خودش را را حس کند بفهمد هنوز زنده است