شب دلم یخ زده بود توی...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
5 امتیاز از 1 رای

شب دلم یخ زده بود توی دلم آب شدی
یار دیوانه ی من از شب و آغوش بگو
عشق ای نامه ی سر بسته ی خاموش ، بگو
قند هر روز من امشب ، عسل ناب شدی

شب پر طول و طویلی ست ، به یلدا نرسید
مست و محزون ز غم صبح و صباح می‌گویم
ناله ام سر شده یکسر ز خدا می‌گویم
با همان حس غریبی که به فردا نرسید

دست ! چشم پر اشکم ، چه سبب پاک کنی
من اسیرم همه جا با غمت همزاد شوم
طعم دلچسب ، بفرما ، تا که فرهاد شوم
اشک شاید ، نشود خاطره را خاک کنی!

دل به فردا نسپاری که زمان امروز است
دست جنبان ، نفسم هست بگو می‌مانی
تا نیامد نفسم بند نمان پنهانی
فصل سرما که رسد هر چه رسد پر سوز است..

امید امام وردی 🌙 ماهان
ZibaMatn.IR

تفسیر با هوش مصنوعی

شعری عاشقانه و غمگین از امید امام وردی است که بیانگر عشقی عمیق و سوزناک است که شاعر در شب سردی تجربه می‌کند. معشوق، آرامش و شادی اوست که با حضورش، یخ‌زدگی دل شاعر را آب می‌کند. اما این عشق، با غم و دلتنگی همراه است و شاعر از جدایی و گذر زمان رنج می‌برد. او از معشوق می‌خواهد بماند و امیدش به فردا را به امروز پیوند دهد. اشک و حسرت ، نشانه‌ی عمق عشق و ناامیدی شاعرند.

ارسال متن