چگونه غذا از گلو پایین رود...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

چگونه غذا از گلو پایین رود
وقتی
گذشته‌ی تلخِ سنگین را بالا می‌آوری؟
با هر قاشقی،
حفره‌ای در ذهن کَندی،
سر از سلولی دیگر درآوردی...

ای زندگی!
سر از دنیای تو درآوردم!
اقرار می‌کنم قاتل، من بودم
که با چاقوی «بودن»
به جانت اُفتادم
اقرار می‌کنم
که پنجره، که کبوتر، که پنج حرفِ ممنوعه را
من
در دهانت کُشتم
اقرار می‌کنم
پشت و روی هر دیواری یکی‌ست
و ایمان می‌آورم به «درد»
که نام دیگر من بود

ای زندگی!
زمان را پیوند می‌زنم به رگ‌های بریده‌ات
و با سکوتی رسا می‌گویمت:
که هرگز
از گلابدانِ چشمانت
بویی نبردم...

آرمان پرناک
ZibaMatn.IR
آرمان پرناک
ارسال شده توسط

تفسیر با هوش مصنوعی

این شعر، مبارزه شاعر با گذشته‌ای دردناک و تاثیر آن بر زندگی‌اش را به تصویر می‌کشد. او با استعاره‌هایی قدرتمند، مانند بلعیدن غذا با خاطرات تلخ، به خاطرات دردناک و خود سرزنشی اش اشاره می‌کند. در نهایت، با پذیرش مسئولیت و تسلیم به درد، نوعی آشتی با زندگی را تجربه می‌کند، هرچند پشیمانی از از دست دادن لحظات زیبا همچنان در شعر حضور دارد.

ارسال متن