امشب مرا مجال آن هست که...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن غمگین عاشقانه
- امشب مرا مجال آن هست که...
امشب مرا مجال آن هست که غمبارترین سطور را بنگارم.
چونان که بنویسم:
«شب، بهسان آبی ژرف، آکنده از اختران است؛
و ستارگان، از دوردستهای لرزان، میدرخشند…»
نسیمی شبگرد، در آسمان، پرسه میزند
و غمی کهنسال را در گوش فلک نجوا میکند.
آری، امشب میتوانم غمانگیزترین سطرها را بنویسم—
چه من، او را دوست میداشتم؛ و گاه، او نیز مرا دوست میداشت.
در شبهایی به این تلخی،
پیکرش را در آغوش خویش میفشردم؛
و زیر سقف بیانتها، بوسه بر لبهای خاموشش مینهادم.
او دوستم میداشت—گاه، من نیز دلبستهاش بودم.
و چگونه دل میتوانست نلرزد،
در برابر آن دیدگانِ خاموش و بیپایان؟
...
اینک، این واپسین رنجیست که از او به دوش میکشم؛
و این واپسین مصرعیست که برایش فرو میریزد.
تفسیر با هوش مصنوعی
نویسنده در شبی غمگین، از عشق از دست رفتهاش مینویسد. یاد خاطرات شیرین گذشته با معشوق، همراه با درد جدایی و فقدان او، احساسات عمیق غم و اندوه او را به تصویر میکشد. این شعر، مرثیهای برای عشق از دست رفته و آخرین نوشته برای اوست.