متن یادآوری خاطرات
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات یادآوری خاطرات
روزی یک نفر آمد شَود از آن من
قدِّ رعنایی داشت آن دلبرِ زیبای من
میگذشتم از خیابان غرق در افکار او
ناگهان دیدم خودش را، چه زیبا بود او
در همان لحظه دلم را، به یک نیمه نگاهی باختم
با همان رنگ سفید پیرهنت دل را ربودی، یافتم!
روز...
دلم تنگ شده واسه حرف زدنامون>>>>
با خیالت، زندگی ها کرده ام.
آیا میشود
غریبه شد
با کسی که بوی تنش را حفظی؟!
از فراموشی تو
از گل سرخی که با عطر.تو
نفس می کشد
از شمعی که با آواز باد
می گرید
از هر چیزی که تو را
به یاد می آورد
می ترسم...
باز امشب منم و فکر سیه چشمانت...
و همان حسرت تکرار نبودن هایت...