یک بار دل من را پیش...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن اشعار زهرا حکیمی بافقی
- یک بار دل من را پیش...
یک بار دلِ من را، پیشِ دلِ خود خوانی
یک بارِ دگر، امّا، با جور و جفا رانی
احساسِ نهانم را، میفهمی و میدانی
ماندم که چرا هر دم، با مهر نمیمانی؟!
از جاریِ اضدادت، در جامِ روانِ من
گاهی، به سرِ آبم؛ گه آتش و گاهی باد
آباد شود قلبم، گاهی به نگاهِ تو
با تیرِ غمت هم گه، حسّم رود از، بنیاد
صد ناوکِ غم بخشی، احساسِ مرا؛ وقتی
جویای گلی شاد است از نای نهانِ خود
وقتی که گلِ قلبم، مایوس شود در غم
باز عاطفهات من را، آرد به جهانِ خود
گاهی عطشِ دل را، از خویش کنی دور و
گه تور کنی قلبم، با چشمکِ جادویی
آنقَدْر تناقض را، کردی به رگم جاری
کاُمّیدِ دلم دیگر، پرپر نزند سویی
انصاف نباشد که، اینگونه مرا خواهی:
یک جسمِ معلّق در، طوفانِ دلِ دریا
با اینهمه گردابِ پیچیده به گردِ جان
آرامشِ محضی شو، در بسترِ رویاها
در شورشِ آشوبِ جاری به رگِ دنیا
حسّ تپشِ دل را، سرشارِ عطش بِنما
تا عاطفهام با تو، خوشدل شود از، مهر و
اینگونه نگردد دل، سرگشتهی بیرویا