این قائله جز دیدنت ختم...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن دلنوشته های هدی
- این قائله جز دیدنت ختم...
🕊 این قائله جز دیدنت ختم به خیر نمیشود...
و گویی تمام آفرینش
از روز ازل
این را در طومار سرنوشت من نوشته بود:
که در این غوغای پوچِ هستی
در این صحرای بَرهوت تنهایی
هیچ،
هیچ چیز
جز طنین قدم های تو
جز نسیم عطر حضور تو
این تشنگی جانکاه را
که در عمق وجودم ریشه دوانده
فرو نخواهد نشاند.
این انتظار
این حسرت تلخ
چیست جز انعکاس غیبت تو
در آینه ی شکسته ی زمان؟
این دل،
که پناهگاهی جز نگاه تو ندارد
چگونه تاب این فراق بیاورد؟
چگونه آرام گیرد
در این شب بی ستاره
که تنها یاد تو
چراغ سرگردان کوچههای خیالم است.
هر طلوع،
طلوع ناامیدی است
وقتی که خورشید
رنگ چهرهی تو را ندارد.
و هر غروب،
غروب دلتنگی است
وقتی که افق
مژدهی آمدن تو را
به همراه ندارد.
این قائله،
این کشاکشِ نفسگیرِ بودن،
که تار و پودش
از جنس دوریِ تو بافته شده
جز با لمس گرم دست هایت
جز با زمزمه ی نامت
در گوش جانم
به سرانجامی نخواهد رسید.
بیا...
بیا و این غائلهیِ عشق را،
که جز در چشمهای تو
مأمنی برای آرامش خویش نمییابد
به سرمنزلِ وصال برسان.
بیا...
که بی تو،
تمام هستی
قائله ای است
ناگشوده.
و من،
در این میان
تنها
منتظرم.
منتظر آن لحظه ای که
چشمهایت
حکم پایان این جنگ خاموش را
صادر کند....
تفسیر با هوش مصنوعی
این شعر هدی احمدی، بیانگر دلتنگی و اشتیاق فراوان عاشق به معشوق است. شاعر در انتظار وصال، هستی را پوچ و بیمعنا میبیند و آرامش خود را تنها در دیدار معشوق و پایان دادن به این "قائله"ی عشق میداند، قائلهای که فقط با حضور او ختم به خیر میشود.