پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
می دانی عزیزکم؟ هرچقدر هم که بگوییم «پدر و مادر» ، ولی باز مادر چیز دیگری است. حتی برای پدرها هم مادر چیز دیگری است. همان نُه ماهی که «دو جان در یک جان زندگی می کنند» ، گواه است که مادر چیز دیگری است. همان دو سالی که پوست بر پوست، کودک از همان عصاره ای تغذیه می کند که از جان مادر آمده است، یعنی مادر چیز دیگری است. .می دانی گلم؟ اما گاهی مادرها خراب می کنند! گاهی مادرها بازی بُرده را به غم انگیز ترین شکل ممکن می بازند چون فکر می کنند که آن...
تمامتان را خرج کسی کنید که وقتی دریک خیابان با او قدم میزنید آن قدر سفت و محکم دستتان رابگیرد که کنارش احساس امنیت کنید...یک جوری کنارتان بایستد که همه دم گوش هم بگویند چقدر بهم می آیند.نسبت به یکدیگر اطمینان تام داشته باشید...انقدر که اگر کسی پیش هم بدتان را گفت، انقدر دلتان قرص و محکم باشد که لبخند ملیحی بزنید و رد شوید...ساده تر بگویم؛باکسی باشید و بمانید که وقتی خواستید در اعماق چشمانش غرق شوید،ردی از خاطرات کهنه و غمبار کسی دیگر ...
هر کسی باید به جایی برسد.به رفیقییاریبه صمیمیتیآغوشیبه بوسه ایهمدلی ای.هر کسی باید به جایی برسد در جهان آدمی دیگر.مهم نیس به کجای جهانِ یک آدمولی باید برسدتا بداند که میتواند متعلق باشد....هر گاه احساس کردید به هیچ کس و هیچ جا تعلق ندارید، به جهان آدمی که به شما احساس امنیت میدهد وصل شوید. همین صمیمیت های کوتاه است که قلبمان را دوباره برای ادامه ی مسیر زندگی مان، دلگرم میکند....
در میانسالی نگاه ما به عشق متفاوت می شود .... نگاه ما سنگین و با وقار می شود .... در میانسالی عشق یعنی احساس امنیت ...احساس آرامش یعنی خواستن با تمام دل و جان...عسق در میانسالی یعنی دیدن خنده نوه ها ... عشق در میانسالی مثل یک شراب کهنه است از های و هو افتاده است ته نشین شده است لِرد بسته است از سر نمی رود از دل نمی پرد عطرش مدهوشت میکند چله نشین خانه ات میکند در میانسالی بهترین ابراز عشق شنیدن این جمله هست دردت به جانم داروهایت را به موقع خورده ا...