بوسه های نوبرانه ات در دل سرمای زمستان️ همچون چای داغ قوری مادربزرگ عجیب می چسبد انقدر که دلم می خواهد مدام تکرارش کنم...
یکی باید باشداز جنس تو پر از آرام، پر از عشق پر از سکوت محکم بغلم کند و آرام در گوشم بگوید خیالت راحت من خیال حضورت را به دنیا نمی فروشم️
رویای حضورت را به جهانی نمی فروشم تو شیرین ترین داستان برای گذران شبهای بلند زمستانی!️ ️️️
یکی باید باشد از جنس تو از آرام ، پُر از عشق ، پُر از سکوت محکم بغلم کند و آرام در گوشم بگوید : خیالت راحت ... من خیال حضورت را به دنیا نمیفروشم
مرا میهمان خیال حضورت کن آن هم در یک عصر ﭘﺎﯾﯿﺰی ، آن هم در آلاچیق دنج آغوشت ... فکرش را بکن عجب عاشقانه نابی می شود ..!
کاش پیدا بشوی، سخت تو را محتاجم...
یکی باید باشد از جنس تو پر از آرام ، پُر از عشق ، پُر از سکوت محکم بغلم کند و آرام در گوشم بگوید : خیالت راحت ... من خیال حضورت را به دنیا نمیفروشم
چشم های تو زادگاه خورشید است نگاهم که می کنی صبح در دیدگانم حلول می کند روشن می شوم نور می گیرم و در تقویم باغچه خیالم روزی دیگر رقم می خورد
کاشکی محکوم اغوشت شوم شاید که تو باورت گردد که من زندانی چشم توام ....
هر شب مرور میکنم تو را اشک می ریزم، صدایت میکنم تو_نمی_آیی و دوباره در آلاچیق دنج تنهایی کز کرده و آرام می میرم!!! و باز دوباره فردا سراغت را می گیرم...
بیا و با تابش ماه نگاهت شب هایم را از تاریکی رها کن و جانم را... به نور نگاهت پیوند بزن.
ما را هنر چشم تو عاشق بنمود..
شب زیباترین ترانه می شود، وقتی .. آغوشت را به من میسپاری، و مرا در بستر گرم آغوشت می فشاری...!
و در معراج آغوشت پر از حال خوشایندم.. .
دستانت گرم ترین تصمیمی است که برای همیشه گرفته ام
تو میخندی و تمام قندهای عالم در دل من آب می شوند لبخند شیرینت پایان روزگار تلخ من است
تا که می بوسم تو را از غصه فارغ می شوم
با خیالت بی خیال خیل عالم گشته ام
تو نرم نرم نگاهم کن من قول میدهم قدم قدم برایت بمیرم