پنجشنبه , ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
شده آغوش تو دنیای من و زندگی ام بغلم کن که من از ترک وطن می ترسم...
در حسرت آغوش تو هستم بغلم کناز عطر بر و روی تو مستم بغلم کن گیرم که دلم لایق این بزم نبوده بیخود که دلم را نشکستم بغلم کن کی گفته قراره که دور از تو بمونم من با احدی عهد نبستم بغلم کن آروم تر از خواب کنار تونشستم هم سایه و هم سایه پرستم بغلم کن با سنگ زدی تا بپرم از سر کویت من بال نداشتم، نپریدم.. بغلم کن عمری پر از حسرت دیدار تو بودم حالا که سرآغاز تو هستم بغلم کن......
تنها شده ام در شب تاری بغلم کنگر حال مرا دوست نداری بغلم کنکارم همه جا در همه ساعت شده گریههمراه همین گریه و زاری بغلم کنباید بقبولی و نپرسی: به چه علت؟من مال توأم گاه گداری بغلم کنگفتند: حلال است به ایام شبابیکم کن صنما فاصله، آری بغلم کندر بحبوحه ی مشغله ی فکر جماعتبردار، ببر، گوشه کناری بغلم کنپاییز رسید و بغلت چاره ی درد استدر فصل خزانم تو بهاری بغلم کن...
گرمای تنت، پخته کند خامی من رابی تجربه ام، میوه ی کالم، بغلم کن...
لیلی شُدَنم باز در آغوش تو حَتمی ست...مَجنون شو و در کوه و بیابان بغلم کن !!!️...
Hug me ..My heart want another spiritبغلم کن ..که دلم جان دگر می خواهد:)️️️...
بی مهابا بغلم کن وسطِ مردمِ شهر!بخدا عشق به رسوا شدنش می ارزد...️️️...
بغلم کن بزار دوباره کامل شم...
آسمان خورشید را میان بازوان خودش گرفتهتوهم بیابغلم کن و با بوسه ای صبحم را بخیر کن..️️️️...
بغلم کن که هوا سرد تر از این نشودزندگی خوب شود ... باد خبرچین نشود ... بی هوا بوسه بزن، عشق دو چندان بشودبوسه آنگاه قشنگ است که تمرین نشود!......
بغلم ڪن ڪہ دلم خواب ابد مےخواهد......
