متن بیستون
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات بیستون
شوق نگاهت را
همسنگِ عمق سکوت کن
به پارینه برسَختن اخم هر باره ات
شاید که چشیدم طعم کام را
نگاه میدزدی و
ناخن خشکیه نگاه میکنی
نوبرانه خساستیست بر دیده
گرچه میگویند از بلند طبع ترینانی
اما من به بخت بودن را عادتم نیست
شوق، تیشه کن
بیستونه زمین...
بی تکیه گاهِ شعرِ تو، دنیا ستون نداشت
غرقِ سکوت بود جهان ،چند و چون نداشت
آیینه بود وصبحِ بهاری پریده رنگ
رگ های کوچه باغِ گل سرخ ،خون نداشت
از چشم های اَبر، فقط زخم می چکید
پشتِ سر مسافر، باران شگون نداشت
فرهاد بود و تیشه ی زنگار...
نکنده بیستون
شیرین
نهان در جان شیرین
بیستون