شنبه , ۲۹ دی ۱۴۰۳
از پول نگاه و نظرش قسمت ما شدیک عمر دویدم عرقش قسمت ما شددیدم عسلی وعده فردا به دلم دادآمد عسل اما شکرش قسمت ما شدهی داد زدم بخت من آخر به کجا رفتبخت آمد و یک کله خرش قسمت ما شدده دختر همسایه نشد یک نفرم خوبافسوس که یک بی پدرش قسمت ما شداز روی دلم رد شد و هر آن چه که گفتمنشنید که چون گوش کرش قسمت ما شداز ارث پدر خانه ی ویرانه بجا مانداز خانه ی او شور و شرش قسمت ما شدمردی که ته مانده ای از او بود به پا خاستافت...
تا زنده ایم قسمت ما غیر داغ نیست...
بخاطرش جنگ راه بندازقسمت واسه ترسوهاست !!...
عاشقی قسمت ما کرده فقط "آهش" را.....
دلممیگیرد...اوهست...منهستم!امّا...«قسمت» نیست!...
اهل نفرین نیستم رفتی و هر شب تا سحراز غم دلتنگی ات نفرین به قسمت می کنم...
میشود خوبترین قسمت دنیا با توگر که توفیق شود یک شب یلدا باتو...
قایق قسمت اگر دور کند از تو مرارود را سمت تو برعکس شنا خواهم کرد...
ما که قسمت مون نشدولی میگن خیلی حس قشنگیهبه اونی که دوستش داری برسی......
از قسمت و حکمت ای خدا خسته شدم... این بار براى منفقط معجزه کن......
دلم می گیرداو هستمن هستماما قسمت نیست......
ما قسمت حالیمون نیست یامالهممیشیمیامیمیریم......
بخت هر جا که به دست کسی انگشتر دادبی گمان قسمت انگشت کسی سیگار است...
حاضرم در عوض دست کشیدن ز بهشتتو فقط قسمت من باشیو من قسمت تو...!...
یکی بودیکی نبودبیخیالقسمت نبود...
قسمت ما این نبودتن هایی را به تن کنیمخودت بریدی...
به جز تو با کسی قسمت نخواهم کرد خیابان گردی پاییزیم را......
خداقسمت داشتنت را از من گرفتگمانم کسی بیشتر از من دعا کرده بود …...