متن عصا
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات عصا
غفلت در این جماعت،فرعون را جری کرد
بشکن ستون ظلمت،بر آب زن عصا را
از سحرِ سامری ها در شهر بیمناکم
ترسم تو تا بیایی کتمان کنند خدا را
قاسم رستگار
جوانی به بر کرد رخت سفر
چو پیری رسید و عصا زد به در
ئه گر نه مرم
له پیری دا، بۆت ده سه لمێنم،
که هیچ دارێک ناتوانێت وه ک من
بۆت ببێت به گۆچان!
◇
اگر نمردم
وقتی پیری شدی، به تو اثبات خواهم کرد
که شاخه ی هیچ درختی همچون من
برایت عصا نمی شود!
شعر: برگردان:
در حال بارگذاری...