پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
گاهی دست هایممی کوشنددر جیب های شلوارمدستی پیدا کنندکه تصادفاً راه گم کرده استطفلکی ها حق دارندپس از سالها کار و تلاشاز عصاگری، برای چانه ی یک شاعر گرفتهتا شغلِ شریفِ اشک پاک کُنیدستی پیدا کنندآس نشاندستی که کامل کندژستِ نیم قلبدر عکس های مرا...«آرمان پرناک»...
بگویید چگونه بخندمبگویید چگونه بگریمچشم هایت، دو عکاسکه روز و شب مرا ثبت می کنند...«آرمان پرناک»...
برای عکاسی نور مهم نیست شور مهم است .حجت اله حبیبی...
کاش این قاب عکسبرای هردویمان جا نداشت... کاش کادر کوچک دوربین آن لحظه مجبورت می کرد تنگ در آغوشم بگیری! به قلم: کتایون آتاکیشی زاده...
× چرا انقدر عڪاسی رو دوست داری؟! از لحظات قشنگ زندگیم عڪس میگیرم ڪه هروقت از همه چی زَده شدم، نگاهشون ڪنم و بین دَردام لبخند بزنم! مثلا یڪیشون خودِ تو! =))دیالوگ رمان مهتابنویسنده : نگار عارف...
از میان تمام زنهابا احساسات و دنیای عجیب و غریبشانهمیشه آینده ام را با زنی عکاس متصور شده امهمان هایی که با یک دکمه، یک لحظه را برای یک عمر ماندگار می کنندهمان هایی که اهل ماندگاری و ماندن اندزنی که عکاسی میداند خوب میتواند روی مردانگی هایت فوکوس کند تا واضح تر در قلبش ثبت شوندو عیب هایت را فولو کند تا برای همیشه محو بمانند!زنی که عکاسی میداند خوب بلد است کادر احساساتش را چگونه تنظیم کندکه جز عاشقانه های تو چیزی قلبش را نلرزاند....
یادت می آید گفتی عاشق عکاسی بودی و من گفتم من عاشق کفشهای ورنی دخترانه امرمی خواهند کفش ورنی سفید بپوشم می دوم می دوم به گذشته به دور دور دورچه می دانی شاید سال های دور وقتی تو عکاسی می کردی من اشتباهی در عکست افتاده باشم حالا تو هم فکر کن شاید در گوشه یکی از عکسهایت یک دخترک ریزه میزه با کفش ورنی افتاده باشد شاید از همان عکس اتفاقی من به تو دوخته شده بودم و خودمان خبر نداشتیمسازهای آبی سولمازرضایی...
برای من لبخندتچشم نوازترین منظره ی دنیاست...وقتی میگویم نگاه ت را به دوربین بده،حالا بخندبی وقفه بخندتو فقط برایم بخندمن خودم از هزاران زاویه ثبتش میکنم......
اساساً آنچه عکاسی است ، زندگی روشن است....
عکاسی چیزی بیشتر از یک رسانه برای ارتباط ایده ها است. عکاسی، هنری خلاقانه است....
عکاسی، به عنوان رسانه ای قوی از بیان و ارتباطات، گستره ای نامحدود از ادراک، تفسیر و اجرا ارائه می دهد....
هنگام عکاسی، فقط یک منظره را ثبت نمی کنید، بلکه آن را خلق می کنید....
هر وقت به اوج نا امیدی رسیدینزدیکترین روزنامهای که روی زمین افتاده بردار و این بار خیلی عمیقتر از هر بار به صفحه تسلیتها نگاهی بینداز!صاحبان این چهرهها همه کسانی بودند که یک روز حسابی به سر و صورتشان رسیدهاند و بهترین لباسهایشان را پوشیدند و برای گرفتن چند قطعه عکس سه در چهار به معروفترین آتلیههای عکاسی رفتند.رفتند تا اعلام کنند وجودشان را در پای انواع تصدیقها، کارتها، گواهیها و گزینشها، تا سندی برای اعلام وجود داشته باشند.اما...