متن فاجعه انسانی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات فاجعه انسانی
جنگ،
نه آغاز دارد
نه پایان...
در هیاهوی گلولهها،
کودکی، بینام،
رویاهایش را به خاک میسپارد...
مادری،
با چشمانی پر از دلهره،
تابوت خالی را نوازش میکند...
مردی،
با زخمهایی نه بر تن،
که بر خاطره...
و زمین،
که دیگر نای روییدن ندارد،
از خون اشباع شده.
جنگ،
سکوت را...
ساناز ابراهیمی فرد
ای مردم دنیا!
کاش برای لحظهای، فقط لحظهای، چشمانتان را باز میکردید...
نه برای دیدن منظرهای زیبا، نه برای تماشای یک فیلم احساسی،
بلکه برای دیدن واقعیتی که در سکوت، در خون، در آوار دفن شده است.
شانا فرزند لوییزانریکه دختری کوچک از غرب و با لبخند معصومانهاش، قلبها را...
عطیه چک نژادیان
در حال بارگذاری...