پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
خلاصه ی همه ی بهانه ها این است: تواز یادم نمی روی...
دل روشنی دارم ای عشق صدایم کن از هر کجا می توانیصدا کن مرا از صدف های بارانصدا کن مرا از گلوگاه سبز شکفتنصدایم کن از خلوت خاطرات پرستوبگو پشت پرواز مرغان عاشقچه رازی استبگو با کدامین نفسمی توان تا کبوتر سفر کرد؟بگو با کدامین افقمی توان تا شقایق خطر کرد؟ مرا می شناسی تو ای عشق من از آشنایان احساس آبمو همسایه ام مهربانی است و طوفان یک گلمرا زیرورو کرد پرم از عبور پرستوصدای صنوبر،سلام سپیدار پرم از شکیب و شکوه د...
خاطره ها؛گاه و بى گاه مى آیندکنارم مى نشینندمى خندندگریه مى کننداما پیر نمى شوند!...
حالا که رفته ایپرنده ای آمده استدر حوالی همین باغ روبروهیچ نمی خواهد،فقط می گوید: کو کو... "محمدرضا عبدالملکیان"...
دل روشنی دارم ای عشق!صدایم کن ...از هر کجا می توانی...صدا کن مرا ...از صدف های سرشار باران..صدا کن مرا از گلوگاه سبز شکفتن...ِصدایم کن از خلوت خاطرات پرستو!بگو پشت پرواز مرغان عاشق ...چه رازی ست؟بگو با کدامین نفس...می توان تا کبوتر سفر کرد؟بگو با کدامین افق ...می توان تا شقایق خطر کرد؟...
جهان را به شاعران بسپاریدمطمن باشیدکلمات را بیدار می کنندو در کرت هاگل و گندم می کارندجهان را به شاعران بسپاریدبیابان و بارانهر دو خوشحال می شوندو هر دو جوانه می زننداز سر انگشت کودکان دبستانیجهان را به شاعران بسپاریدمطمن باشیدسربازان ترانه می خوانند وعاشق می شوندوتفنگ هاسر بر قبضه می گذارند وبیدار نمی شوندجهان را به شاعران بسپاریددیوارها فرو می ریزند ومرز ها رنگ می بازنددرختان به خیابان می آینددر ص...
من دلم گرفتههرچه می روم نمی رسمرد پای دوستکوچه باغ عشقسایبان زندگی کجاست...
بانو..بانو..هزار مرتبه گفتمبانو..بانو...بانوبانو..هزار مرتبه گفتمدریا ظهور می کند از چشم روبه روبانو...هزار مرتبه گفتماز اولین ترانه باراناز اولین شکوفه لبخندچشمی طلوع می کند از سمت ارزوبانو..هزار مرتبه گفتمگفتم تمام می شود این ابرهای سردگفتم تمام می شود این روز های تلخگفتم بهار فرصت سرشار چشم توستبانو بخند..تا که بخندد گل وگیاهبانو قبول کن...این تیرهاین شب..این سنگین..شکستنی استبانو بخند تا که بتابد نگاه ماهگفتم...
تمام حرفِ دلم این استمن عشق را به نام توآغاز کردمدر هر کجایِ عشق که هستیآغاز کن مرا... ️️️...
دل نورسی دارم ای عشقمرا پل بزن تا نسیم نوازشمرا پل بزن تا تکاپوی خورشیدمرا پل بزن تا ظهور جوانهدلِروشنم را صدا کن بهسمت سحرگاهِ خورشید دلِروشنم را صدا کن...