پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
مشکل از جایی شروع شد که یک مشت آدمِ اشتباه ؛با هم به زیرِ سقف هایی رفتند ،که قرار بود میزبانِ آدم های درست باشد ...مشکل از جایی شروع شد ؛که دو نفرهایی با هم جفت شدند ؛که هرکدام یا دلشان جایِ دیگری بود ،یا دنیاهایشان با هم فرق داشت ...دونفری که حتی سرِ سوزنی یکدیگر را نمی فهمیدند ...مشکل از جایی شروع شد ؛که بیشترِ دو نفرهای جهان ،هم خانه شدند اما همدل نشدند ...فارغ شدند اما عاشق نشدند ... !و مشکلِ اصلی درست همان جایی شروع ش...
چه قدر دردناک است این مشکل که همیشه برای فرار از دست یک «آدم» به «آدم» دیگری پناه برده ایم ... اعتیاد به آدم ها بدترین نوع اعتیاد است....
آدم ها باید چفت هم باشند،می دانی چه میگویم جانم ؟..یعنی باید خمیر مایه شان بهم بخورد..مثلامن غروب خورشید را دوس داشتم و تو طلوعش را.من عطر تلخ را دوست داشتم اما تو شیرینش را.من دوست داشتم چایم را تلخ بنوشم ولی تو با قند.من بستنی میوه ای را با خامه و شکلات دوست داشتم و تو جور دیگری،و ما همیشه و همیشه به دنبال این بودیم که بگوییمسلیقه ات مشکل دارد..شاید مشکل تمام ما آدم ها این باشد،همین که آدم ها را همانطور که باید، نمی پذیریم...
حالا که خوب فکر می کنم می بینم مشکل از پاییز نبود!مشکل از ماها بود که تا هوا سرد شد،تا برگ های درختها ریخت رو زمین، گفتیم حالا موقع رفتن شده!... مشکل از ماها بود که به هوای بهاری گفتیم دو نفره ولی سرمای پاییز رو تحمل نکردیم!یعنی دوست نداشتیم توی سرما با هم باشیم، قدم بزنیم و بریم روی برگهای خشک شده و خش خششونو در بیاریم و کلی با هم بخندیم!دوست نداشتیم دستهای سردمونو تو جیب پالتو های همدیگه گرم کنیم...برای همین هی گذاشتیم و رفتیمانقدر ...
مشکل اینجاست :همیشه آدم های تنوع طلبدست می گذارند روی آدمهای وفادار،افسوس ......
بزرگترین مشکل من در تمام طول زندگیم پول بوده است. پول زیادی نیاز است تا این رویاها را به واقعیت تبدیل کنی....
لطفا اگه باهام مشکلی داری به خودم بگونه به هر کس دیگه ای...
مشکل اینجاست کهشب ها دقیقاًدلتنگ آن هایی میشویم کهبراى فراموش کردنشانجان کندیم... ...
هر مشکلی برام پیش میاد میگم عربی دبیرستان که گذشت اینم میگذره...
باتمام جان کسی را خواستن میدانی یعنی چه؟چه چیزی میتواند تورا ازاو جدا کند؟کدام مانع است که جانت را ازتو بگیرد؟کدام مشکل بین تو و جانت حایل می شود؟می دانیتو به جانم بستهای....
اینکه پسرا مشکل «چی بپوشم؟ » ندارن،ربطی به ژنتیک و… ندارهکلا یه دست لباس تمیز بیشتر ندارن...
خیلی مشکل است...آدم تمام وقتمراقب خودش باشدتا آنچه احساس می کند،را نگوید......
به نوشابه نارنجی میگین زردبه ماهی نارنجی میگین ماهی قرمزبه چراغ راهنمایی نارنجی میگین زردبا نارنجی مشکلی دارید؟...
مشکل از اونجایی شروع شد که سطح درآمد بعضیا از سطح فرهنگشون جلو زد ! ....
موشی در خانهی صاحب مزرعه تله موش دید ؛ به مرغ و گوسفند و گاو خبر داد ، همه گفتند : تله موش مشکل توست به ما ربطی ندارد !ماری در تله افتاد و زن مزرعه دار را گزید ، از مرغ برایش سوپ درست کردند ، گوسفند را برای عیادت کنندگان سر بریدند ، گاو را برای مراسم ترحیم کشتند ؛ و در این مدت موش از سوراخ دیوار نگاه میکرد و به مشکلی که به دیگران ربط نداشت فکر میکرد ....
دلتان شاد! ولی مشکلِ ما یلدا نیست با غمِ باقیِ ایامِ زمستان چه کنیم؟...
حالا دیدی ؟ پاییز هم تمام شد ، یلدا هم گذشت ...زمستان هم تمام میشود ، هیچ چیز پایدار نیست !اما دلی که تنگ باشد ، همش به دنبال بهانه میگردد که دل تنگیاش را با یک فصل یا یک شب توجیه کند !اینها تقصیر هیچ کس نیست ...مشکل دل هایمان است که زود به زود و برای کسانی تنگ میشود که خیلی هایشان لیاقت این دلتنگی را ندارند !...
در شب توفان غم،آرام بودن مشکل استمن لبالب آهام اما لبگشودن مشکل است...
هیچ مشکلی وجود ندارد که نتوان بر آن غلبه کرد....
وقتی دلت با من نیستبودنت مشکلی را حل نمی کند...تنها دلتنگ ترم می کند!...
چون کاری برای تو مشکل است فکر نکن که برای بقیه غیر ممکن است....
مشکل از تو نبود از من بودبا کسی درد و دل می کردمکه سمعک هایش را پیش دیگری جا گذاشته بود...