چقد دلتنگ حضورت شوم کاش عکست نفس میکشید
دلتنگ فاصله ای هستم که در لحظه ها پنهان شدند .
دلتنگِ تو می میرم گاهی ..
دلتنگ که باشی نفس هایت بوی کهنگی می گیرد.
کاش تو هم دلتنگم می شدی...
والشمس وضحیها والقمر اذا تلیها که دلتنگ توام
دلتنگ اردیبهشت آغوش توام
حالم به حالت بستگی دارد دلتنگ باشی رو به پایانم
هرچی بیشتر رویا پردازی کنیم دلتنگ تر میشیم!...
زِ آنکه دلتنگ است ، آسان برنمی آید نفس ..
دلتنگ روز هاییم که هیچ وقت حتی وجود نداشتن
دلتنگ آغوشت هستم ... زود بیا
ای آرام بخش لحظه های بی قراری ام!.....کاش می دانستی چقدر بی تاب توام...
فاصله آزمون دلهاست. یا دلتنگ میشوی یا فراموش....
بگذار به تو فکر کنم و دلتنگت باشم...
آدم که دلتنگ می شود زود به زود می میرد
رفیق روزهای افتابی کجایی؟ دلتنگ دیدارتم
چقدر دلتنگ حضورت هستم! کاش تصویرت نفس می کشید...
خبرت هست که دلتنگ نگاهت شده ام .
شده دلتنگ کسی باشی و از شدت حزن گریه بر شانهی بالش کنی و خواب شوی؟
جمعه ها شرح دلم یک غزل کوتاه است که ردیفش همه دلتنگ توام می آید
دیوانه ترین حالت یک عشق زمانی ست دلتنگ شوی،کار ز دست تو نیاید...
به او که نیست برسانید دلم تنگ است...
شهر خیسه دلم ابر بهاره دلتنگ توام کجایی؟