سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
از پشت قاب عینک دودی نگاه کن حال دل آشفته ام را روبه راه کن قلبم شکسته چشمهایم بی فروغ استنبضم بگیر و چاره ی این درد و آه کناعظم کلیابی بانوی کاشانی...
وقتی میخنده،احساس میکنم خدا قلبمو نوازش میکنه!...
می تپد قلبم و با هر تپشی قصه عشق ترا می گوید...
اگر قلبم صدف باشد میان آن تو پنهانی...
لبان توهمان شکوفه انار استکه در قلبم رویده...
به قلبم افتخار می کنمبازی داده شد، سوخته،شکستهاما هنوزم کار میکنه......
️تا نَفَس دارم بِدون قلبم اقامتگاه توست️️️...
قلبم بی تابانه بهانه ی کسی را میکند که بار سفر بسته و رفته است....
قلبم فقط تورو میخاد فقط تو...
کسی جاتو نمیگیره تو قلبم...
تا نفس دارمقلبم اقامتگاه توست...
قلبم به عشق تو میتپه...
تو قلبم میمونی واسه همیشه...
بی گناه قلبمچشم نداشتاما چه داغ ها که ندید...
تو دلیلی شدی واسهمنظم تپیدن قلبم...️️️...
قلبم فقط برای تو میتپه...
به سوی دشمن بود...اما قلبم را نشانه گرفته بود......
تومالک صدای تپیدن قلبمی...
بر سنگ مزارم بنشین شعر بیفروزمن می شنوم گرچه به قلبم ضربان نیست...
پایبند یک قلبمآن هم تویی...
تو میتونی قشنگترین دلیل واسه تند زدن قلبم باشی...
هر جا باشی قلبم پیشته ها دلبر...
اگہ قلبم شب بود،تو ستاره ش بودی....️️️...
نمی دانم چه بر سر قلبم آمدهکه مرا رها می کندتا به تو برسد......
آرام جان ...با تمام وجود از اعماق قلب و برای همیشگی هایم میخواهمت...
انتخاب توبهترین انتخاب قلبم بود...یه تار موتو به کل دنیا نمیدم عشقم...
می ایستد قلبم به پای آمدنت ️...
تو قلبم میمونی ️واسه ...همیشههمیشگی ام...
وعدها دادم به قلبمتا ابد مال منی...رفته ای و از دل خود عذر خواهی می کنم!...
لحظه خونین شدن قلبمیادت هست؟وقتی که پنجه انداختیبه رفتن...
عشق کاری کرد با قلبم که چاقو با انار......
من قلب خویش را بین دو احساس متناقض می یابم وحشت از زندگی و ولع زندگی...