پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
از طرح چشمانش ک گذر کنیم عسلی بودنش تابلوی توقف ممنوع ستM d...
شاهکار خلقت ،چشم عسلی بودنقاش که بود ک نقش آنقدر ابدی بود؟...
چشمهای عسلی ات تنها ساحلیست که درآن آرامش شیرین می گیرم...
نکند یارب به قصد فریب ما می ساختی؟طراحی چشم عسلی اش ایدهٔ که بود!؟ارس آرامی...
چِشم عَسَل، لَب زَعفِران، گیسو شَبیهِ دَست بافت صادراتِ غِیرِ نَفتی انحِصاراً دَستِ توست...
در مسیر تاریک روبه رویم، دو تیله ی عسلی،چشمان به رنگ شبم را در یک نگاه، تسخیر خودش کرد.عسلی چشمانش تسخیر کننده ی سیاهی چشمانم بود.دلبر؟قدر چشمانت را بدان،عشق در نگاه اول کم چیزی نیست......
جرعت یا حقیقت؟🤨+ حقیقت!✌🏻 عاشق شدی؟!😃+ نه!✨ پس چرا توی همه ی متنات می نویسی به نام کسی که یک جفت چشم سیاه را در یک جفت چشم عسلی خلاصه کرد؟ + آخه حس ما از عشق گذشته... (:...
عشق... طعم شیرینی است که با چیزی شیرین تر از عسل چشیدمش... عشق... مرا با تمام وجود؛اسیر دو تیله ی عسلی به رنگ عسل کرد... که هنوز که هنوز است رنگ چشمانش، برق چشمانش، حالت نگاه کردنش برایم گنگ و مبهم مانده است...و عشق را در یک تو معنا و خلاصه میکنم... و تمام :)...
عسلی :)رنگ چشماشو میگم...👀خیلی قشنگن...✨زیبان، به زیبایی شب...🌌درخشانن، به درخشانی ماه...🌕شیرینن، به شیرینی عسل...🍯دیوانه کنندن، به دیوانه کنندگی روان گردان...🦋عاشقم کردن، درست مثل برق و باد...🌪️پس ببین چه قدرتی داره این چشمای عسلی تو... !...
درسته چشمانم به رنگ سیاه است، اما عاشق چشمانی به رنگ عسل شدم که دنیای به رنگ شبم را غرق در طعم شیرین عسلی خودش کرد......
باز می شکنم پیله ی تنهایی فال قهوه ات را تا عکست را در هزار رنگ کنم ،برای یافتنت شش جهت قلبم را چشم کاشته ام تا از نظرم مخفی نماند شیطنت های بچگانه ی چشمان عسلیتبه راستی چشمان تو شیرین ترین طعم زندگی را در کام جانم نشانددرآن غروب دل انگیز بیشه زار رویایی ....حجت اله حبیبی...
مهرم را از تو...فقط یک جفت چشم عسلی که دنیا و زندگی ام در آن خلاصه می شود را می خواهم، به همراه یک جفت دست برای گرفتن و یک قلب برای عاشقی کردن و یک تو برای من...♥️...
اولین بار، عشق را در دو گوی عسلی کشف کردم.اولین بار معجزه را در دو تیله ی عسلی دیدم.اولین بار طعم شیرین دوست داشتن فردی را در دو چشم، که به رنگ عسل بود، دیدم...آن دو گوی عسلی، چشمان سیاه به رنگ شب مرا تسخیر خودش کرد.یک دل نه؛ صد دل عاشق و دل باخته اش شدم.با دیدنش دلم، قلبم و صدایم لرزید.هنوز که هنوز است... گاهی تا می خواهم با او حرف بزنم، در زمان طولانی، کلمات را پشت سر یکدیگر ردیف می کنم، تا هرچه در دلم هست را برایش بگویم؛ اما تا ص...
تقصیر خود حضرت حق است که مستیم طراحی چشم عسلی،ایده ی او بود!...