سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
کمی دیر آمدی ای عشق اما باز با این حالاگر چیزی از این غارت زده باقیست غارت کن...
زندگی را عاشقانه نفس بکش حتی اگر سخت حتی اگر دور حتی اگر دیر .علی گلشاهی(ورژیرا)...
شاید دیراما زود شدگفته بودممی روم...
ما دیر آمدیم یا زود؟هر چه بود به موقع نبود...
خیال دیدنتچه دلپذیر بودجوانیم در این امید پیر شدنیامدی و دیر شد......
با آن همه نیاز کهمن داشتم به توپرهیز عاشقانه من ناگزیر بودمن بارها به سوی تو بازآمدم ولیهر بار دیر بود ......
خیال دیدنت چه دلپذیربود...جوانی ام در این امید پیر شد!نیامدی و دیر شد......
من آدمِ نرفتنم ، آدمِ دوست موندن !یا اصلا آدم دیر رفتنم ، خیلی دیر ...اما وقتی برم ، دیگه آدم برگشتن نیستمآدم مثل قبل شدن نیستم ......
اشتباه دوست داشتَنَت آنجا بود که دیر آغازَش کردم ......
من آدمِ نرفتنم ..آدم دیر رفتن ، خیلی دیر ..ولی اگه برم دیگه آدمِ برگشتن نیستم ،آدمِ مثل قبل شدن نیستم..!...
روزی گفتیمفقط مرگ میتواندما را از یکدیگر جدا کندمرگ دیر کردو ما از یکدیگر جدا شدیم!...
عادت کردهایمآنقدر که یادمان رفته است شبمثل سیاهی موهایمان ناگهان میپردو یک روز آنقدر صبح میشودکه برای بیدار شدن دیر است ...!...
هیچ کس کاش نباشد نگهش بر راهیچشم بر در بُوَد و دلبر او دیر کند ....
دیر آمدی عزیز!من عاشق خیال تو شده ام......