چهارشنبه , ۱۴ آذر ۱۴۰۳
عشقهمیشهبوسیدن نیست!گاهی ،بوییدنِ روسریِ گلداری ستکهجا مانده!...
وقتی جوابم می دهی با عشق: جانم ! من صاحب عالی ترین حال جهانم...
–عشق؟–تنهاست و از پنجره ای کوتاهبه بیابان های بی مجنون مینگرد......
لِیلیِ آن عِشق میشَوم,که مَجنونَش تُ باشی ......
عشق آمد و آفتابی ام کردبااین همه ابر، آبی ام کرد...
بی عشق مباد سرنوشتم...
شنیدم ماجرای هر کسی ، نازم به عشق خودکه شیرین تر ز هر کس ، ماجرای دیگری دارم...
عشق مهمان دل است و جان و دل مهمان اومن دل و جان پیش مهمان درکشم هر صبح دم...
می نویسم که در این سالِ پُر از قحطیِ عشق گرچه کمیاب،ولی عشقِ فراوان منی...
نه اینکه فکر کنی دوستت ندارم،نه!برای آدم دلمرده عشق بی معناست...
عشق از من ومهر از من وتنها وفاداری ز تو ......
قلبِ آدمیزنده ست بهخاطرهخاطره عشقخاطره دوستدوستدوست…....
من نشاطی را نمی جویم به جز اندوه عشقمن بهشتی را نمی خواهم به غیر از کوی دوست...
یک روزعشق را می نوازم منبا تار گیسوان تو...
وقتی هستیدر عطرِ تنتلای گندمزارِ موهایتوقتی نیستیدر زندگیگُمم......
عشقی که از وجود تو افتاده در دلم امروز بیشتر شده، فردا زیادتر ......
کو مرهم ات ای عشق ،ما بی تو میمیریم...
عمرم به آخر آمد عشقم هنوز باقی...
وقتی میخنده،احساس میکنم خدا قلبمو نوازش میکنه!...
از هزاران دل یکی را باشد استعداد عشق...
قسم به عشق بزرگم!قسم به جان عزیز! گرانبهاتری از هر چه در جهان عزیز...
نام منبر لبان توکانون زلزله ی عشق استصدایم که میکنیجهانم می لرزد...
آن سر زلفش که بازی می کند از باد عشق میل دارد تا که ما دل را در او پیچان کنیم...
عشق را در قالب یک جمله می گویم به تو یک نفر را می پرستی و نمی دانی چرا؟!...
مشروط به چشمانِ تو این ترم قبولمدانشکده ی عشق و هنر، خانه ات آباد...
آنجا که عشق خیمه زَنَد، جایِ عقل نیست!...
عشق زیباست ولی قدِّ همین زیبایی مردن و زنده شدنهای فراوان دارد...
به گمانم عشق دیگر کافی نیست باید برایت بمیرم...
هنوز هم برای تو، برای لحظه هایمانبه هر چه امتحان شوم _قسم به عشق_ حاضرم...
به راستی چه از عشق باقی می مانداگر زن ها غم آن را نمی خوردند؟...
از بیش و کم عشق همین بس که دل مابا طاقت کم حسرت بسیار کشیده است...
یک ذرّه بویِ عشق به هر جا که باد بُرد مؤمن ز دین برآمد و صوفی ز اعتقاد...
قلم از عشق بشکند چو نویسد نشان تو...
رقص اردیبهشت بساط عشق را پابرجاست یاسمن ایرانی...
تنی آلوده ی درد و دلی لبریز غم دارمز اسباب پریشانی ترا ای عشق کم دارم...
ما را به غم عشق همان عشق علاج است...
عشق وقتی برسد عقل به شک می افتد تو دعا کن که بیافتد، به تو اما برسم...
از کنارم رد شدی یک روز با لبخند ، عشقبعد از آن شب های بسیاریست گریان توام...
تو تمنای عشق در قافیه های منیتو امید هر نفس در ثانیه های منی...
یار من زیبا و چشم شور دشمن ها زیادمی سپارم عشق خود را من به دست *و ان یکاد*...
بی عشق زیستن را ، جز نیستی چه نام است ؟ یعنی اگر نباشی ، کار دلم تمام است...
برای این که حالم بهترین حال جهان باشد کنار هفت سین تنها تو را من آرزو کرد...
من عشق می خواهم فقط، یک عشق معمولی دلتنگ باشم شانه ام باشی، همین کافی ست...
من بودم و دل بود و کناری و فراغیاین عشق کجا بود که ناگه به میان جست...
تو،برای من عشق که نهچیزی فراتر از عشقی.....
تو باشی دست غم در کوچه های عشق زنجیر است به جز یاد شما هر یاد دیگر دست و پاگیر است...
با نگاهت جان اگر دادم خیالی نیست چوندست هایت می تواند مرده را احیا کند.......
سلام بر کسانی که معنی عشق را می دانندولی محبوبی ندارند....
عشق، بزرگترین متخصص زیباییه!🎥 Amelie...
روزی خداوند هر سخنی غیر از عشق رااز قلب انسان ها خواهد زدود....