یکشنبه , ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
بخوان آواز تلخت را ،ولیکن دل به غم مسپاربرشی از شعر آواز کَرَک...
یک روزی که خوشحال تر بودممی آیم و می نویسم کهاین نیز بگذردمثل همیشه که همه چیز گذشته است وآب از آسیاب و طبل طوفان از نوا افتاده است......
شنیدم ماجرای هر کسی ، نازم به عشق خودکه شیرین تر ز هر کس ، ماجرای دیگری دارم...
نشستم،باده خوردم،خون گریستم،کنجی افتادمتحمل می روداما شبِ غم سر نمی آید...
دلم دیوانه بودن با تو را می خواست...
ماه شهریور پر است از خاطرات عشق منمن به جان تا زنده باشم، عاشق شهریورم......
نازم به چَشم یار که تیر نگاه رابیجا هدر نکرد و به قلبم نشانه زد......