پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
و من سالم چنین بد گذشت که دیگر رمقی برای شروع سال نو نمانده همچنین فرصتی برای دوباره شاد شدن نماندهو امیدی برای از نو سبز شدن نمانده :(...
امسال هم تحویل شد سال جدید و من درگیر هستم با تمام خاطرات خود اعظم کلیابی بانوی کاشانی...
سال نو آمد به یمنِ جشنِ نوروز و بهارسبز بادت حال و پرِ لبخند و نیکو روزگار...
سال جدید و عزیزم! خدا کند در را که باز کردیم،یک دنیا دلخوشی و خوشبختی، سوغاتیِ بخت و اقبال ما را در آغوشت داشته باشی! سهم هر کسی را به دستش بدهی و غم های سخت و سنگینِ سال قبل را در عمیق ترین بخش فراموشی ها دفن کنی! خدا کند تو مهربان تر باشی! ما امید بسته ایم! ما بسیار به تو امیدواریم...به روی خوش و بوی معطر خبرهای خوبت! ما به خدا و به همه ی خوبی هایی که با تو خواهد آمد، سبزترین امیدها را بسته ایم!...
در این نوروز کیان دلت خرم به جهان لبت پر خنده باشد گل خوشبختی بچین الهی سال نوین به تو فرخنده باشد..._برشی از ترانه...
کار گل و سبزه، بوسه و تبریک است از دور صدای نغمه و موزیک است وا کن همه ی پنجره ها را به نسیم لبخند بزن که سالِ نو نزدیک است...
عید اومده ،عید اومده بهارهشادی رو به خونمون میاره عید اومده، عید اومده بهارههر چی از خدا میخوای برات هدیه بیارهدلای بی قرار ثانیه ها رو میشماره...بیا تا دعا کنیم دل خوشی از راه برسه دلامون وا کنیم که این روزا مقدسههر کی آرزو داره به آرزوشم برسهلحظه ها رو بشمریم سال نو از راه برسهبچینیم سفره ی هفت سین، بشینیم کنار هماز خدای مهربون شادی بخوایم برای هم..._برشی از ترانه...
اسفند را باید بو بکشی نباید با کفشهای کتانی آن را بدویباید با پای برهنه بر سینه اش قدم زنیباید آن راحس کنیمزمزه کنیاسفند را باید ورق زنی در سکوتبه لحظه هایی بیاندیشی که ترک خوردیبه لحظه های که با کلامی ، حضورمعناداریدلت رفو شد....باید بیاندیشی به آدمهایی که شناختیبه درس هایی که گرفتیآری جانماسفند را باید با جان نوشید وآن را سپرد به یادش به خیری دیگر....باید سپردش به آغوش بهاراسفند را باید عاشق شدتا سال نو را با بوس...
.دیشب داشتم از کنار یه مرکز خرید رد میشدم.طبق معمول دوتا از پسر بچه های کار با یه ترازو بغلشون کنار یه مغازه نشسته بودن.یکیشون بلند شد اومد کنارم گفت:«آقا وزن میکنی خودتو ؟گفتم:« نه ممنونم!آخه هروقت که سر چهارراه ها یا هرجای دیگه که تغ تغ زدن به شیشه ی ماشین که یا بشورن و یا ازشون گل بخرم، وقتی بهشون پول میدادم، میدیدم یهو بقیه بچه ها حمله میبرن سمتش و میخوان پولشو ازش بگیرن.یادمه یبارم از یکیشون یه آدامس با طعم هندوانه خریدم که ۱۰...
به انعکاس تصویرت در آینه سوگند...به سرخی سیب و چهره ی رنگ پریده ی سیر...به شمع سوخته و شعله ی خاموش شده اش...سوگند می خورم که در سال جدید هم چون همین شمع در آرزویت خواهم سوخت. و با رنگ پریده ام در وصف چشمانت شعر خواهم سرود...و باز به هنگام تحویل سال تو را آرزو خواهم کرد:))...
سال نو را برایت سال نور آرزو میکنمسال تشعشعِ انرژی های فراوان مثبتسال امید ،،،سال آرزو سال رسیدن به تمام خواسته های کِز کرده در گوشه ی دلت🌿سال نو مبارک⚘️رعنا ابراهیمی فرد...
برای تنگدستان سال نو یعنی غمی دیگراز عیدی که پدر شرمنده باشد سخت بیزارم...
جهان نو شدو من یک سالِ دیگر بیشتر دوستت دارم!برای من فرقی نداردنو شدن در زمستان و ژانویه باشدیا در فروردین و بهار!برای من هر روزی از دوست داشتنِ تویعنی نو شدن!یعنی بابا نوئل داشتن و حاجی فیروز دیدن!یعنی تو را داشتنبوییدننفس کشیدن...!...
1/01/1 میگن همه چیز از نو شروع میشه ولی من نمیخوام از اول شروع کنم میخوام با تو ادامه بدم...
آری. گویی بهار نزدیک استبه راستی بهار چیست؟بهار یعنی طراوت...شادابی و نشاطشروعی دوباره..طلوعی دوباره!اما خوب می شود دراین روزها با خود تکرار کنیم! هرروز که نفس میکشیم هم بهار است...باید خدا را سپاس بگوییم که روزی دیگر را به ما بخشید تا زندگی کنیماینگونه هرروز سال برایمان بهار است🌱💙بهنوش ولیزاده ۱۴٠٠/۱۲/۲۲...
من در این سال تو را بیشتر دوستت دارم.با شکوفه های بهار،عشق تو دوباره در دلم گل میدهد؛در تابستانش گرمای عشقمان ،مانند خورشید بر سایه ی زندگیمان پرتاب میشود.در پاییزش اولین بارش عشق، چترمان را خیس میکند ؛و در سرمای زمستانش حلقه ی دست هایمان قلب عاشق ما را گرم نگه میدارد....
اینک بهارسالی دگر گذشت و بهاری دگر رسیدفصلی پر از ترانه و گل های تر رسیدسردی دمار اگر چه درآورده بیشه راآخر کلاغ بخت سیاهش به سر رسیدساری بروی برگ صنوبر پرید و گفتشادانه شو که مرهم زخم تبر رسیداز پشت قاب پنجره گل های ارغوانتا آشیان بلبل خوش بال و پر رسیددل بد نکن که عطر خوش دلبرانه ایبا لحظه لحظه های طلوع سحر رسیداز شوکران فصل زمستان نگو که بازکام جهان به چشمه شیر و شکر رسیداینک بهار و خاطره ی جادوانه اشا...
هنگام سال تحویل لحظه ای ثانیه ایستادماهی های قرمز تنگ هم ایستادندشهر آرام شدسکوتی پابرجاانگار همگی منتظر آمدنت بودندو حال آمدی...روزهای اول همه ذوق دارندولی بعد تکراری میشوی...مثل پارسال!چه زود گذشت.همه گفتند خدارو شکر سال جدید آمداما چند روز یا چند ماه دیگر خسته میشوندو دعا میکنند که سال جدید دیگریزود برسد...مردم این شهر همه چیز زود برایشان تکراری میشود...از دل یک عاشق بگیر ...تا روزهای سال!...
سال برای نو شدن،به انگیزه ای تازه نیاز دارد نه گردشِ پرتکرار و بی ثمر زمین! - کتایون آتاکیشی زاده...
برای این که حالم بهترین حال جهان باشد کنار هفت سین تنها تو را من آرزو کرد...
یاد بگیریم که در روزهای پایانی سال روزهای که حتی تاریخ و ساعات را گم میکنیم باید بدنبال تغییری به غیر از تغییرات ظاهری باشیم. یا بگیریم که تعداد لبانی را که به خندیدن دعوت کردیم را بیشتر کنیم ، یاد بگیریم چشمان اشک دار را تسکین دهیم و محبت را دریغ نکنیم و کینه را خاک کنیم این تغییرات را در پایان سال تثبیت کنیم تا در سال جدید رونمایی شود.چه کسی یادش هست سال گذشته چه بر تن داشته اید اما خوب یادشان هست چطور دلشان را شاد نمودید . ارادتمند مریم۱۴۰۰/۱۲...
بهارانه ۲چیزی دگر نمانده به سر فصل نو بهارراهی دگر نمانده به سر منزل قراربا هر نفس که می رسد از مشرق سحرکِل می کشد شکوه بلندای آبشارکم کم بهانه های دلم تازه می شودپای جوانه های طرب خیز روزگارباران گوهر است و زمرد که بی گمانپاشیده در حوالی پهنای این دیارای نازنین بیا که دلم با تو روشن استای مهربان بخوان دمی از دشت لاله زارما همرهان کوچه ی شوق و ارادتیمدلدادگان بیشه ی سرسبز انتظار...
در پایان سال هستیم... امسال نیز یک سال بر کوله بار تجربه هایمان افزوده شد ...در سراسر این سال گاهی درد را چشیدیم ...گاهی لبخندی بر لبمان جا خوش کرد... گاهی به حاصل تلاش های مان رسیدیم ...آدمهایی آمدند و رفتند.. و کسانی نیز ماندگار شدند.... سال ها هم مثل آدم ها می آیند که روزی بروند....بیایید در روزهای باقی مانده این سال تمام اتفاقات این سال را پشت سرمان بگذارید و به جلو برویم... درد های امسال برای خودش کافی بود ...لطفاً بیاید سعی ...
مردم جهان اولین روز سال جدید خود را جشن می گیرند همه این جشن ها زیبا هستند در کشور ما روز اول فروردین نخستین روز سال نو است این روز را نوروز می گویند نوروز آغاز فصل سرسبزی و زیبایی های طبیعت است...
و انتهای این قصه ی سرد و سفید همیشه سبز خواهد بود. تارسیدن سال نو،تنها یک سلام خورشید باقیست. هزاران تبریک...
آغاز سال نو، من و داغ فراق توعید است یا عزاست؟ چه می خواستم چه شد ...
ماه من چهره برافروز که آمد شب عید عید برچهره ی چون ماه تو می باید دید نوبت سال کهن باغم دیرینه گذشت سال نو باطرب وغلغله شوق دمید...
سال نو یعنی تووقتی از در تو میائی...
روز نو شد سال نو شد قرن نونو بگردان ای محول، حال ماغم بماند در همان سال قدیمسر به سر شادی شود امسال ما...
سال نو مبارک عشق منسال جدید فرصتی دوباره برای ساختن خاطرات شیرین و لحظه های زیبای من و توست...
خوابهایم بوی تو را می دهندبوی سال کبیسه ای که تو آن را نو می کنیبهار می آید و می نشینددر گوشه ی سفره ی هفت سینو خوشبختی ام را تماشا می کند.دست می کشد بر سبزهسیب را بو می کندسنجد را می شماردسمنو را مزمزه می کندو ساعت را نگه می داردبر دقایق نفسهایتو می گذارد اسفند با یک روز بیشترشبه تمامِ خوشیهایم ببالد.خوابهایمبوی تو را می دهندبوی سالی نوبا تصویر من و تو در آینهکه بی دغدغه می خندیمو شکوفه می دهیم......
دعای لحظه ی تحویل سال ابنگونه شد ما را:خدا عشق تو را در قلب من افزون کند یارا......
بهار با گلهایشو سال نو با امید هایشاین عید با امیدهایشبر تو ای عزیز ترین مبارک...
بهار سبزترین چشم های دنیا بودبرای خانه تکانی همیشه تنها بودبه قدر نصف زمین قامت بلندی داشتولی درون اتاقم برای او جا بودبه شکل های زیادی اگر چه می آمدبه وقت غنچه شکفتن زیاد زیبا بودکه بعد ...لحظه ی تحویل سال نو می شدکنار صفحه ی قرآن باز بابا بودبه سمت خانه ی هر قوم و خویش می رفتیمشبیه عضوی از خانواده ی ما بودبه روح مرده ی او جان تازه ای می دادبرای خاک دقیقاً دمِ مسیحا بودهمین که خسته به پشتیِ کهنه لَم می دادزمان حرف زدن ب...
تمدن کهنه و فرسوده باورهای یخ زده ،تا کی باید همچون کوهی از یخ بر روی اقیانوس باورهایمان شناور بماندگاهی باید همچون بهار پوست انداخت و همچون گل جوانه زد گاهی بی هیچ بهانه باید خندید باید دوست داشت وباید آغوش گشود برای سَرریز شدن لیوان محبتعادت هایمان همانند چمدانی کهنه ای می ماند که هرسال با خود همراه سال جدید میکنیم وغافلیم از خانه تکانی دلی که غبار گرفته وچرک آلودستگاهی یادمان میرود که برای خودمان یک شاخه گل بخریم و به مهمانی دل...
سالی که نکوست از بهارش پیداست سال گاو هم از آن چشم سیاهش پیداست سال موش با کرونا دست و پنجه شد نرم سال گاو است کنون شیروشرابش پیداست جشن گیرید و شوید شاد وبسی هم خرم سال خوبییست از آن برق نگاهت پیداست عباس رئیسی...
پروردگارا تقدیر دوستانم را در سال نو به گونه ای قرار بده که در پایان سال از گذشته خود افسوس نخورند. پیشاپیش سال نو مبارک...
شادی کنید،عیدآمده ، سال ١٤٠٠ است 🌷بارقص و آواز آمده ، سال ١٤٠٠ است 🌷دنیاشده ماتمکده ، اما یقین پیروزی ایرانیان ، درسال نو ١٠٠در ١٠٠ است 🌷🌹سال نو مبارک🌹...
دگرگون حالمان را...تحویل کن اتفاقات خوب را نوروز...تحویل کن شادی و آرامش را برای هر آنکه منتظر آمدنت بود...!مثل معجزه شو اتفاق بیوفت حال خوب!سال نو بر همگی فرخنده باد.......
صدای رد پاهایش بود که نغمه رسیدنش را سرمیداد مسیری طویل را آرام آرام طی میکرد اهسته اهسته گام بر میداشت نزدیک و نزدیک تر میشدهمگان مست عطرش شدند و ازجمالش درحیرت رفتند آن قدر مقتدرانه گام برمیداشت و راه می پیمود که درختان به احترامش از خواب زمستانی برخاستند و برای رفتن به استقبالش خود را به شکوفه های زیبا آراستند غنچه های گلزار لبخند زدند و لبخندهایشان گل شد کودکان شادوخوشحال برای گرفتن عیدی لحظه شماری میکردند مردم برای خرید لباس های نو روانه باز...
اسفند که عاشق شویسال را با بوسه تحویل می کنیحتی اگر سال نونیمه شب از راه برسدشاید تلفنتعاشقانه تر از همیشه زنگ بزندکسی با یک سلامقبل از سپیدهء سال بعددیوانه ات کنداسفند که عاشق شویتمام دروغ ها را باور می کنیو دلت غنج می زندمی دانم کهدر روزهای آخر سالدسته کلیدت را گم می کنیگوشی ات را جا می گذاریو احساس می کنی که کسیبا لحن عاشقانه من صدایت می زندتو عاشقم بودیدر اسفندی که هرگزاز تقویمت پاک نمی شودنیلوف...
همیشه آخرایِ سال، یه جور عجیبی دلگیره!مخصوصا اگه یه عزیزی رو نداشته باشی،تا کنارش به استقبالِ سالِ نو بری، دلگیرتر هم میشه!.هرچی به اسفند و آخرای زمستون نزدیک تر شی،گلوت پر بغض ترصدات گرفته ترو چشمات نمناک تر از قبل میشن!.این چرخه ی عجیب، نزدیکای سال نو از روی دلِ آدم میگذره!اونم با تمام قدرتبا نهایت خشونتو با بی رحمیِ عجیب روزگار!.الهی که دور از این حالِ بد، برید به استقبال بهار نسرین هداوندی...
در آرزوی "صلح" و "سلامت" نشسته ایم در سال نو، نصیب جهان آرزوی ما...
همه چی تمام شد ؟ به همین راحتی ؟لابه لای حلالیت خواستن هایتان برای سال جدید و در میان سفره هفت سین و تنگ خالی از ماهیتان یک لحظه مکث کنید و جواب من را بدهید .همه چی تمام شد ؟ سیل؟زلزله؟ کرونا ؟ دختر آبی ؟ سردار سلیمانی ؟باورم نمیشه که انقدر راحت لبخند می زنید و جلوی تلویزیون لحظه شماری می کنید برای شنیدن صدای توپ سال نو !!! پس جواب گریه هایمان چی ؟شما بروید به سلامت ، من نمی آیم .حساب من و این سال صاف نشده است این سال هل هلکی خرید کردن ...
تیمور گورگین چولابی به دور خود زمین یک سال چرخید به شوق سال نو سر زد به خورشید تو اما سال ها یادم نکردی چه فرصت ها که پرپر گشت و خشکید....
می خواهمت که بیاییوبمانیسال نو شدباشد که دلتنگی مان نیزنو شودتوکه نباشیبه تنهایی ام چه گویم...
سال نو؛یعنی تو_که هر ثانیه ؛حالم را به خوب ؛ عوض می کنی...
سال نو!چه فریب تلخی!چرا باید سال نو شود تا ما هم نو شویم؟اصلا چه ارتباطی میان این دو هست؟من میخواهم پاییز نو شومآنجا که دستان هم را میگیریم و زیر بارانِ برگ می رقصیم.من در سال نو مرگ بی دلیل خود(یا همان تحولی که عموم مردم اینچنین میخوانند) را میخواهمتا بهار خودم را ببینمو تا آنموقع دلم نمیخواهد کسی را ببینم، هیچکس....
سال نو أمدو ما خانه گزیدیم چرا؟سال نو أمدو أجیل نخریدیم چرا؟سالها قبل سفر داخل و خارج بودیملیک امسال سفرکوچه وبازارندیدیم چرا؟سال موش است چه سالی بود اندر پیشمهمه باهم پی یک لانه موشیم چرا؟بگذرد سال ودگرسال ودگرسال دگرهمگی شاد و پی جشن و سروریم چرا؟چونکه با این همه سختی و مشقت ولیهمه باهم کرونا را بشکستیم چرا؟چونکه رعایت بنمودیم همه ی توصیه هاپس چرا شاد نباشیم مست نگردیم چرا؟فصل باریدن باران و همه خاطره هازنده اند درنظرم...