تو که نمیدانی در خیال تو پیچیدن عجب هوایی دارد...
هر کسی تو زندگی یکی رو داره تو هم یکی منی❤
عشق همیشه بوسیدن نیست! گاهی ، بوییدنِ روسریِ گلداری ست که جا مانده!
وقتی جوابم می دهی با عشق: جانم ! من صاحب عالی ترین حال جهانم
–عشق؟ –تنهاست و از پنجره ای کوتاه به بیابان های بی مجنون مینگرد...
لِیلیِ آن عِشق میشَوم, که مَجنونَش تُ باشی ...
عشق آمد و آفتابی ام کرد بااین همه ابر، آبی ام کرد
بی عشق مباد سرنوشتم
شنیدم ماجرای هر کسی ، نازم به عشق خود که شیرین تر ز هر کس ، ماجرای دیگری دارم
عشق مهمان دل است و جان و دل مهمان او من دل و جان پیش مهمان درکشم هر صبح دم
می نویسم که در این سالِ پُر از قحطیِ عشق گرچه کمیاب،ولی عشقِ فراوان منی
نه اینکه فکر کنی دوستت ندارم،نه! برای آدم دلمرده عشق بی معناست
عشق از من و مهر از من و تنها وفاداری ز تو ...
قلبِ آدمی زنده ست به خاطره خاطره عشق خاطره دوست دوست دوست….
من نشاطی را نمی جویم به جز اندوه عشق من بهشتی را نمی خواهم به غیر از کوی دوست
یک روز عشق را می نوازم من با تار گیسوان تو
وقتی هستی در عطرِ تنت لای گندمزارِ موهایت وقتی نیستی در زندگی گُمم...
عشقی که از وجود تو افتاده در دلم امروز بیشتر شده، فردا زیادتر ...
کو مرهم ات ای عشق ،ما بی تو میمیریم
عمرم به آخر آمد عشقم هنوز باقی
وقتی میخنده، احساس میکنم خدا قلبمو نوازش میکنه!
از هزاران دل یکی را باشد استعداد عشق
قسم به عشق بزرگم!قسم به جان عزیز! گرانبهاتری از هر چه در جهان عزیز
نام من بر لبان تو کانون زلزله ی عشق است صدایم که میکنی جهانم می لرزد