یکشنبه , ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
غیر معشوق ار تماشایی بود عشق نبود هرزه سودایی بود...
تا که انگور شود مِی، دو سه سالی بکشدتو به یک لحظه شدی ناب ترین باده ی عشق!...
مجال من همین باشد که پنهان عشق او ورزم...
عشق مانیازمند رهایی استنه تصاحب...
عشقست نه زر نهان نماند العاشق کل سره فاش...
عشق در دریا غرق شدن است و دوست داشتن در دریا شنا کردن....
دوست داشتن برتر از عشق است!...
می تپد قلبم و با هر تپشی قصه عشق ترا می گوید...
خواب ببر ز چشم ما چون ز تو روز گشت شب آب مده به تشنگان عشق بس است آب ما...
خوشتر از دوران عشق ایام نیست بامداد عاشقان را شام نیست...
کهن شود همه کس را به روزگار ارادتمگر مرا که همان عشق اولست و زیادت...
سه چیز تمامی نداردتوو عشقو مرگمحمود درویشمترجم : احمد دریس...
عشق شوقی در نهاد ما نهاد...
می زندنبض زندگیاز درخشش گونه های یاسبر شبنم عشق...
چشمانت نور می پاشد در شهر دلعشق طلوع می کند...
شب فراق که داند که تا سحر چند است مگر کسی که به زندان عشق دربند است...
ای طنینِ گام هایت بهترین آوازِ عشقصبحِ من در انتظارِ یک سبد لبخند توست...
ای دل مباش یک دم خالی ز عشق و مستی...
درمان غم عشقفقط عشق و فقط عشق...
شب فراق که داند که تا سحر چند استمگر کسی که به زندان عشق دربند است...
من تو را اندازه یِ یک عشقِ زیبا ، دوست دارم...
تو را من، زهر شیرین خوانم ای عشق!...
کاش می شد رفت و گم شد در دل پاییزاز تو تنها برگ زردی تحفه ی عشق است...
بی قراری شاه علامت عشق است،اولین نشانه دوست داشتن است...
زندگی سرتاسرش عشق است وشور تا توانی تو جوانی کن ، جوانی ای دلا...
قدرت عشق بنازم که به یک تیر نگاهجان شیرین بفروشند دو بیگانه به هم...
صدایی به رنگ صدای تو نیست به جز عشق، نامی برای تو نیست...
بدون عشق جهان جای زندگانی نیست...
وقتی جوابم می دهی با عشق:جانم من صاحب عالی ترین حال جهانم...
اگر عشقی که از تو در دلم دارم عیان گردد رود از یاد مردم قصه ی مجنون و لیلایش...
عشق در دل ماند و یار از دست رفت...
ما بر در عشق حلقه کوبان تو قفل زده کلید برده...
عشق تعریف های مختلفی داره،اما برای من فقط تُ یی... ...
از جود وجود عشق موجود شدیم بی جود وجود بی وجودیم همه...
رفتی و با تو رفت مرا شادی و امید دیگر چگونه عشق ترا آرزو کنم...
دوای درد بشر یک کلام باشد و بسکه من برای تو فریاد میزنم: با عشق...
نرم نرمک می رسد اینک خزانفصل رنگ و آشتی و عشق زمان...
حالا که عشق پنجره را باز کرده است...طوری نفس بکش ریه هایت عوض شود!!!...
پروای پنج روز جهان کی کنم که عشق داده نوید زندگی جاودانیم...
آنجا که سفره اش بوی عشق می دهدخانه ی مادر است...!...
جهان بی عشق چیزی نیست جز تکرار یک تکرار...
عشق یعنی؛احضار موهبت های جاودان زندگی!اگر عشق ارزشمند بیابدت، هدایتت می کند....
بی عشق نشاط و طرب افزون نشودبی عشق وجود خوب و موزون نشود...
هر کجا عشق اید و ساکن شودهر چه نا ممکن بود ، ممکن شود...
ای که می پرسی نشان عشق چیست عشق چیزی جز ظهور مهر نیست...
عشق طعم خرمالوی رسیده پاییز می دهداگر بهترینش سهم شما شد نوش جانتان باشد!...
میگویند عشق انسان را کور میکندمن اما از وقتی که دوستت دارملال شده ام !!!...
عشق زیباست ولی قد همین زیباییمردن و زنده شدن های فراوان دارد...
عشق کو تا گرم سازد این دل رنجور را...
خسته از نامردمی ها در مسیر روزگاراز نفس افتاده بودم عشق دستم را گرفت...